مهارت تصمیم گیری چیست وچه مراحلی دارد؟
مهارت تصمیم گیری چیست وچه مراحلی دارد؟ شک و تردید،مقاومت خاموش در برابر
جریان سعادت و رسالت شماست.
شک و تردید زمانی که به چطور و چگونه رسیدن به خواسته های مان فکر میکنیم به سراغ ما میآید.
احساس خوب،از فکر کردن به خواسته ها و احساس بد،از فکر کردن به چطور و چگونگی تحقق خواسته ها به دست میآید.
ما انسانها یک رادار محدوی داریم که فرصت ها ،ایده ها ،شرایط ،اطرافیان و… را در پیرامونمان به ما نشان میدهد
و به ما میگوید این ها را داریم،اما رادار جهان هستی،کاینات و خداوند نامحدود است و آنچهخ او میبیند،ما نمیبینیم.
ما که قدم برداریم،قدم به قدم شرایط هم نمایان میشود.
شما نباید بر اساس آنچه رادار شما نشان میدهد تلاش کنید.برای مثال شما نمیتوانید با درآمد ماهی ۵ میلیون تومانی
اتومبیلی را تهیه کنید که یک میلیارد تومان قیمت دارد
اما وقتی به رادار نامحدود خداوند و جهان هستی ایمان داشته باشید،رادار او شما را به سمت یهیه آن اتومبیل هدایت میکند
اما اگر توجه تان فقط به رادار خودتان باشد،خواسته تان فقط در حد یک رویا می ماند.
فرصت ها خارج از رادار شما هستند،شما هرچه بیشتر جلو میروید،به تبع آن فرصت و شرایط تغییر میکند
و شما را به سمت هدف هدایت میکند.
در تمام ادیان و کتاب های مقدس،وظیفه ی اصلی شیطان را ایجاد نجواهای ذهنی و شک وتردید در شما تعریف کردهاند.
آدم های ثروتمند آگاهانه و با سرعت تصمیم گیری میکنند و با قاطعیت عمل میکنند.
ولی فقرا ناآگاهنه و موشکافانه در تردید به سر میبرند و در نهایت اگر تصمیمی هم بگیرند
بسیار ضعیف و با ترس و نگرانی اقدام میکنند که معمولا نتیجه ی مناسبی هم ندارد وخیلی زود آنرا رها میکنند.
یکی از دلایل شک و تردید،عدم آشنایی با روند خلق خواسته ها در زندگی است.
آگاه باشید که ما هم فصل کاشت داریم و هم فصل برداشت،هیچ وقت این دو فصل را در یک زمان قرار نمیگیرند.
شما فقط آنچه را که کاشتید،برداشت میکنید.نکته ی دیگر اینکه کشاورزهر شب زمین را حفر نمیکند
تا از رشد دانه مطمن شود.شک و تردید باعث میشود بارها در مسیر مخالف مقصد حرکت کنیم.
مهارت تصمیم گیری چیست وچه مراحلی دارد؟ بدانید که خواسته های شما در بهترین زمان از نظر محاسبات خداوند به دست شما میرسد
نه در آن زمانی که شما تعیین میکنید.
پس خودتان را به خداوند بسپارید و در آسودگی خاطر شک و تردید را رها کنید و با احساس خوب شکرگذاری
و لذت تجسم،بالا ترین سرعت تحقق خواسته های تان را رقم بزنید.
افرادی که سریع تصمیم میگیرند و بطور قطع میدانند چه میخواهند بیشتر آنرا بدست میآورند.
رهبران در هر شغلی زود و قاطع تصمیم میگیرند.به همین دلیل است که رهبر هستند.
دنیا برای افرادی فضا ایجاد میکند که گفتار و اعمالشان نشان میدهد میخواهند به کجا برسند.
هر تصمیمی مشکلات خاص خودش را دارد،شما انتخاب میکنید که چه مشکلاتی را بپذیرید.
وقتی((بسی تصمیمی،تردید و ترس)) در ذهن شما باشند،احساس درونی که هدایتگر شماست
به هیچ وجه عمل نخواهد کرد.
این سه قلوی نامقدس به شدت به هم وابسته اند،جایی که یکی از آنها پیدا شود،دو تای دیگر هم حاضر میشوند
بی تصمیمی جوتنه ی ترس است.بی تصمیمی در تردید متبلور میشود.
این دو تا با هم مخلوط و به ترس تبدیل میشوند.روند((مخلوط روند)) اغلب کند است
آنها جوانه میزنند و رشد میکنند بدون اینکه حضورشان مشاهده شود.
ترس از فقر یک حالت روحی است،نه چیز دیگر.ولی برای نابود کردن فرصت های موفقیت در هر تعهدی کافی است.
هر کجا شما فقر را ببینید،ترس را هم پیدا خواهید کرد.
چون ترس و فقر دوستان بسیار قدیمی هستند که اکصر اوقات کنار هم قارار میگیرند.
ترس از فقر،ترس از انتقاد،ترس از خدا،ترس از ناشناخته ها،ترس از موفقیت،ترس از ناخوشی
ترس از پیری،ترس از دست دان عشق یک نفر،ترس از مرگ……..
شیوع این ترس ها،بعنوان آفتی برای مردم دنیا،به شکل چرخه ای رخ میدهد.
اگر ترس را نکشید،ترس شما را خواهد کشت و تنها راه ترس روبه رو شدن با آن است.
غاری که از ورود به ان هراس دارید،گنجی را در خودش پنهان کرده است که همیشه به دنبال آن هستید.
طبیعی است که هر چقدر هدف شما بزرگتر باشد،ترس از عدم رسیدن به آن هدف بیشتر میشود.
اهاف کوچک و راحت مقاومت کمتری ایجاد میکنند.
بیشتر آدم ها اهدافشان را بر اساس ترس و امنیت انتخاب میکنند،نه آنچه واقعا خواهان آن هستند.
مثلا شخص علاقه و استعدادش جای دیگری است.برای کار دیگری ساخته شده
ولی بخاطر ترس و امنیت،کارمندی را انتخاب میکند یا به جای اینکه کارآفرینی را انتخاب کند
کارگری را ترجیح میدهد.بیشتر ما برای کسب درآمد سرکار نمیرویم،از ترس بی پولی سرکار میرویم.
ترس از بی پولی،یعنی جذب دایم ترس.در عین حال که پول هم درمیاورید،ترس هایتان هم بیشتر میشود
بجای اینکه باعث آرامشتان شود،استرس و دغدغه های تان را بیشتر میکند.
چون شما از ترس بیپولی کار میکنید،نه از روی علاقه . لذت.
ترس را در آغوش بگیرید،هر چه بزرگتر شوید،ترس های تان نیز بزرگتر خواهد شد.
مقاله مرتبط: چرا عادت های کوچک تفاوت های بزرگ ایجاد میکنند
مهارت تصمیم گیری چیست وچه مراحلی دارد؟ آرامش در دل هیاهوهاست،دنیا همیشه سرتاسر چالش است
جای فرار از ترس های خود به دنبال ترس های جدیدتان باشید.
نود درصد آنچه از آن میترسیم و بابت ان نگرانیم،هیچ وقت رخ نمیدهد و چیزی چز توهم ذهن ما نیست.
مطمنا ۲۰ سال بعد به مراتب شما از کارهایی که نکرده اید،بیشتر از کارهایی که کرده اید،پشمیمان خواهید شد.
ذهن فقیر میگوید پولت را برای روز مبادا نگهدار،پولی که برای روز مبادا باشد به روز مبادا خواهد رسید
و در روز مبادا که همان درد و رنج است،خرج خواهد شد.
ذهن فقیر پول را هم برای بدبختی میخواهد….
و پول ثروت آفرین،یعنی پولی که برای خلق ثروت است و شما را ثروتمن خواهد کرد.
پول برای نگه داشتن نیست برای در گردش بودن و درآمد بیشتر است.
پس انداز پول فقط باید برای سرمایه گذاری باشد،نه روز مبادا،شما همان چیزی را به دست میآورید که منتظرش هستید.
بسیاری از شرکت ها و موسسات و دولت ها سعی میکنند با ترساندن مردم محصولات خود را به آنها بفروشند.
مانند شرکت های بیمه…..،
به کلمه ((بیمه)) توجه کنید،این کلمه از ترس میـآید،یعنی پس انداز و سرمایه گذاری کردن برای ترس ها
فقرها و بدبختی ها.
بیمه حوادث،بیمه از کار افتادگی،بیمه خشکسالی،بیمه آتش سوزی،بیمه عمر،بیمه درمان و…. که همه
باعث میشوند آرامش از شما گرفته شود و همچنین باعث گسترش قدرت شرکت ها و افرادی میشوید که ترس را مخابره میکنند.
شما با بیمه کردن ترس را به زندگی خود دعوت میکنید،جالب اینجاست این ترس به حدی در ما ریشه پیدا کرده که حتی اگر بیمه هم نکنیم
چنان ترسی بر ما غالب میشود که در نهایت به همان اتفاقات بد هم منجر خواد شد.
چرا به این فکر نمیکنید که آنقدر ثروتمند شوید که نیازی به هیچ بیمه ای نداشته باشید.
ترس ها چیزی بجز حالات ذهنی نیستند،حالت ذهنی انسان میتواند تحت نظارت و هدایت قرار گیرد.
ما نمیتوانیم چیزی خلق کنیم،مگر اینکه اول به شکل فکری از ذهن ما بگذرد.
به دنبال این ادعا،ادعای دیگری با اهمیت بیشتر میآید،به این معنا که فکر های غالب ما فوری دست بکار میشوند
و خود را به معادل فیزیکی خود تبدیل میکنند
خواه آن افکار ارادی باشند و خواه غیر ارادی.
افکاری که از میان هوا برداشته میشوند(افکار رها شده از ذهن های دیگر) میتوانند
سرنوشت مالی،کاری،حرفه ای یا اجتماعی انسان را با همان قطعیت ارتعاشات فکری
من رقم بزنند که فرد با نیت و برنامه ایجاد میکند.
انسان ها توانایی هدایت و نظارت بر ذهن خود را دارند.با این نظارت،آنها میتوانند ذهن خود را به روی افکار رها شده ی دیگران باز کنند یا ببندند و فقط افکار منتخب خود را،به داخل راه بدهند.
طبیعت موهبت نظارت کامل را فقط بر یک چیز به ما داده و آن افکار خودمان است.
این واقعیت،همراه با واقعیت دیگر که ((هر آنچه مردم میافرینند،به شکل یک فکر شروع میشود))
انسان را به این نتیجه میرساند که هر نوع تفکری میتواند لباس معادل فیزیکی خود را بپوشد
(و این واقعیتی است که جای هیچ گونه تردیدی در آن نیست)
در نتیجه افکار آمیخته به ترس نمینوانند به وضعیتی همراه با رشادت و رسیدن به خواسته ها یا سود مالی تبدیل شوند.
بی تصمیمی عادتی است که اغلب در جوانی شروع میشود.وقتی که جوان،بدون قطعیت هدف،مدرسه و حتی دانشگاه را پشت سر میگذارد این روال تبدیل به عادت همیشگی میشود.
نقص عمده ی نظام های آموزش و پرورش این است که عادت به داشتن تصمیم گیری قاطع را نه تعلیم میدهند و نه ترغیب میکنندو
مهارت تصمیم گیری چیست وچه مراحلی دارد؟ چهار احساس میتواند شما را به سمت تصمیم های اشتباه سوق دهد
۱-احساس نیاز به عشق و محبت
۲-ااحساس کینه و تنفر
۳-احساس ترس و تردید
۴-احساس ترحم
در چنین شرایطی تصمیم مهمی نگیرید،چرا که به احتمال زیاد بعدا پشیمان میشوید
سه تله تصمیم گیری:
۱-انتخاب های زیاد و بیش از حد
۲-استرس ها و هول شدن و احساس فوریت و یا عقب ماندن
۳-کمال طلبی که نمیگذارد انسان تصمیم درستی بگیرد