درمان وابستگی عاطفی چیست؟
درمان وابستگی عاطفی چیست؟ اگر در دام تله زندگی وابستگی افتاده باشید،
به نظر میرسد که زندگی برای شما طاقت فرساست و احساس میکید
که توان هیچ کاری ندارید.باور دارید که آدم بی عرضه ای هستید و نمیتوانید گلیم خودتان را از آب بکشید.
به همین دلیل دست نیاز بسوی اطرافیان دراز میکنید.
احتمالا اعتقاد دارید که اگر دیگران کمک شان را از شما دریغ کنند،نمیتوانید زنده بمانید.
مرکز ثقل تجربه وابستگی این است که شما در مقابل پذیرش مسولیت های خود،سخت در مبارزه هستید
و از پذیرش این مسولیت ها اکراه دارید.
به سادگی از زیر بار کارها و مسولیت ها شانه خالی میکنید.
این کار به تدریج در ذهن شما اثر میگذارد و شما را به این باور میرساند که در انجام کارهای خود ضعف دارید.
تصوری که از خودتان در ذهن شما نقش میبندد مثل تصویر کودک خردسالی است که ناگهان وارد دنیای بزرگسالان شده
و برای انجام هر کاری مجبور است با گریه کردن از مادرش کمک بطلبد.
دقیقا مثل رفتار یک کودک خردسال.چطور بچه هایی که در پارک و یا مراکز خرید گم میشوند
دست به گریه میزنند و فقط پیدا کردن والدین شان میتواند آنها را آرام کند
شما نیز انگار بدون کمک و حضور اطرافیان خود،سردرگم و آشفته هستید.
افکار معمول و متداول شما مدام حس بی کفایتی را در شما دامن میزنند:
((این کار خیلی سخت است))((من از پس این کار بر نمیآیم))((اصلا نمیتوانم این مسولیت ها را قبول کنم))
((برخی از افکار شما نیز ترس از رها شدگی را در شما پدید میآورند))
میترسید که مبادا افرادی را از دست بدهید که سخت به آنها وابسته اید:
((بدون این فرد چه خاکی به سرم بریزم؟)) چطور بدون راهنمایی لین فرد تصمیم گیری کنم؟
این افکار معمولا احساس درماندگی و وحشت را به دنبال دارند.
اگر مجبور شوید کاری را به تنهایی انجام بدهید،انگار فلج میشوید و ذهن شما هیچ راه حلی پیش روی شما قرار نمیدهد.
تنها راه حل ذهن شما این است که از دیگران کمک بگیرید.
انگار همه ی راه ها به کمک طلبی ختم میشوند.برای اینکه مطمن شوید فردی را که به او وابسته شده اید
شما را تنها نخواهد گذاشت،دست به هزاران راه حل و دوز و کلک میزنید.
از آنجا که هر کاری در نظر شما طاقت فرسا و سخت جلوه میکند،بنابراین خودتان را برای کاهش این سختی به دیگران وابسته میکنید.
شما اغلب به قضاوت هایتان،اعتماد ندارید.احساس میکنید اکثر قضاوت های شما نادرست هستند.
درمان وابستگی عاطفی چیست؟ مشکل در اعتماد به قضاوت هایتان،ویژگی اصلی وابستگی است.
شما در انجام کارها یا تصمیم گیری،بسیار مردد و دودل هستید.
وقتی میخواهید تصمیم بگیرید از دیگران نظر خواهی میکنید.مشکل شما این نیست که نظر خواهی میکنید
بلکه مشکل این است که نظر افراد زیادی را جویا میشویدودوست دارید دیگران جای شما تصمیم بگیرند.
با هر نظری که دیگران میدهند،ذهن شما آشفته تر و گیج تر میشود.بالخره این آشفتگی،کار شما را به خستگی میکشاند.
اگر با هزار مکافات بتوانید به تصمیمی برسید باز هم درباره درستی آن تصمیم از دیگران نظر میخواهید.
مقاله مرتبط: سرآمدی،خلاقیت و خرد یعنی چه؟
به دلیل اینکه به قضاوت هایتان اعتماد ندارید،بنابراین از تغییر شرایط میترسید.
اگر شرایط تغییر کند اعتماد به نفس شما به یارس تان نمی شتابد زیرا باید به قضاوت هایتان اعتماد داشته باشید که متاسفانه از آن برخوردار نیستید.
در موقعیت های آشنا و تکراری،راحت تر وارد عمل شوید. اما به محض اینکه با شرایط جدیدی روبهر میشوید اگر کسی باشد که شما را راهنمایی کند و برای شما تصمیم بگیرد چه بهتر و اگر نباشد باید به قضاوت های خودتان اعتماد کنید.
همین مسله شیوه برخورد شما با موقعیت های جدید را سخت تحت تاثیر قرار میدهد.
ما دوست داریم به شما بگوییم که حس بیکفایتی بیشتر ساختهو پرداخته ذهن شماست،اما متاسفانه همیشه این گونه نیست.
از آنجا که افراد وابسته از پذیرش و انجام مسولیتهای دوران بزرگسالی شانه خالی کرده اند و افراد دیگری بجای آنها تصمیم گرفته اند
درمان وابستگی عاطفی چیست؟ اغلب از مهارتها و توانمندی های لازم برخوردار نیستند.
با این حال برخی از افراد وابسته،پیاز داغ بی کفایتی شان را بیشتر میکنند.
آنها در میزان بی کفایتی شان اغراق میکنند و درباره خودان بیش از حد شک و تردید دارند.
وقتی شما به توصیه های دیگران بیش از حد عمل میکنید و یا وقتی که طبق نقشه دیگران عمل میکنید
تسلیم تله زندگی تان شده اید.
افرادی که برای شما تصمیم میگیرند باعث میشوند به تدریج اعتقاد پیدا کنید که آدم بی کفایت و نالایقی هستید.
اگر بتوانید روی پای خودتان بایستید،میتوانید به مهارت های خود پر و بال بدهید و از پس کارها برآیید.
وابستگی مثل فرضیه ای است که آنرا هیچ گاه آزمون نکردهاید و آنرا دربست پذیرفته اید.
باید دست به امتحان و فرضیه آزمایی بزنید تا ببینید که واقعا مهارت های لازم برای انجام کارهای روزمره را ندارید
یا اینکه باورتان شده است که فاقد این مهارتها هستید.
فرار از مسایل و چالش ها نیز شیوه دیگری برای تقویت تله زندگی وابستگی است.
شما از انجام وظایف و مسولیت های به زعم خودتان سخت و طاقت فرسا،فرار میکنید.
اجتناب از انجام یکسری وضایف خاص در بین افراد وابسته،رواج زیادی دارد.
شما از این مسایل یا کارها اجتناب میکنید:
رانندگی،تصمیم گیری،پذیرش مسولیت جدید،یادگیری مهارت مدیریت مالی.از جدایی خیلی میترسید.
مخصوصا جدا شدن از کسی که به او وابسته اید.
تنها مسافرت نمیروید،تنها غذا نمیخورید،تنها سینما نمیروید،و به تنهایی تفریح نمیروید.
همه این کارها باعث میشود روز به روز بیشتر متقاعد شوید که از پس هیچ کاری به تنهایی بر نمیآیید.
وابستگی و خشم
اگر چه شما از تغییر،وحشت دارید و سخت در مقابل تغییر،مقاومت میکنید و این مقاومت،حس امنیت را برای شما به دنبال خواهد داشت.
اما باز هم احساس میکنید که در تله افتاده اید.این جنبه منفی تله زندگی وابستگی است.
بهایی که در قبال این تله میپردازید،همین است،افراد وابسته برای اینکه وابستگی شان را حفظ کنند
دست به کارهایی میزنند که در نوع خودش جالب است
((زیر چتر سلطه و حمایت دیگران قرار میگیرند،به دیگران اجازه میدهند از ایشان سو استفاده کنندو
خودشان را از خیلی از مواهب محروم میکنند.
درمان وابستگی عاطفی چیست؟ مراحل تغییر تله زندگی وابستگی
۱-ریشه های تحولی وابستگی در دوران کودکی تان را درک کنید.بی کفایتی و وابستگی کودک درون را تجربه کنید.
۲-موقعیت ها،وظایف و مسولیت ها و تصمیم هایی را بنویسید که در زندگی روزمره شما چالش آفرین هستند
و برای انجام این وظایف ورود به موقعیت ها و پذیرش مسولیت ها و اتخاذ تصمیم ها به کمک یا نظر دیگران وابسته هستید.
۳-چالش ها،تغییرات یا دل نگرانی هایی را بنویسید که به دلیل ترس،از آنها اجتناب میکنید.
۴-به گونه ای نظام مند خودتان را جبور کنید که وظایف روزمره را بدون کمک دیگران انجام دهید و تصمیم ها را بدون کمک طلبی اتخاذ کنید.چالش های را که از آنها اجتناب میکنید،بر عهده بگیرید.در ابتدا وظایف و تکالیفرآسان و راحت را شروع کنید.
۵-زمانی که در انجام و بر عهده گرفتن مسولیت ها موفق شدید به خ.دتان امتیاز بدهید.
پاداش دهی به خودتان را دست کم نگیرید.اگر در انجام مسولیت ها شکست خوردید،کارها را رها نکنید و مایوس نشوید.
دست لز طلب بر ندارید تا به هدف خود برسید.
۶-روابط گذشته خود را بررسی کنید و الگوهای وابستگی تکراری را مشخص سازید.علایم گرفتار شدن در تله زندگی را بنویسید تا به دام آنها نیفتید.
۷-در حوزه شغلی به تدریج چالش ها یا مسولیت های جدیدی بپذیرید،و بتدریج آنها را انجام دهید.