اشتیاق سوزان ناپلون هیل
اشتیاق سوزان ناپلون هیل : برای توضیح این مبحث ابتدا به بیان یک داستان مربوط به گذشته در مورد مردی که توانست با اشتیاق سوزان شریک ادیسون مخترع بزرگ شود میپردازیم
وقتی ادوین بارنس از قطار باری در ارنج پیاده شد ،به خانه به دوش ها بیشتر شباهت داشت ،اما افکارش بزرگ منشانه بود
وقتی از راه آهن به سوی دفتر توماس ادیسون رفت ،ذهنش کار می کرد.
خود را دید که در حضور ادیسون ایستاده ،صدای خود را می شنید که از آقای ادیسون می خواهد به او فرصتی دهد تا به اشتیاق سوزانی که وجودش را در برگرفته بود برسد.
او می خواست همکار مخترع کبیر شود
اشتیاق آقای بارنس امید و آرزو نبود،میلی معین و مشخص بود،میلی بود که نسبت به همه ی امیال دیگر بالاتر بود،اشتیاقش قطعی بود.
چند سال بعد،او در همان دفتری که برای نخستین بار ادیسون را ملاقات کرده بود،در حضور او ایستاد. رویایش به حقیقت مبدل شده بود.
او با ادیسون معامله می کرد.رویای بزرگ زندگی او به ولقعیت مبدل شده بود
پنج سال طول کشید تا به خواست خود برسد. در نظر همه به جز خودش،او پیچ و مهره ای در مار ادیسون نبود.
اما بارنس خود را شریک ادیسون می دید و این باور از همان روز که به دیدار ادیسون رفت لحظه ای او را ترک نکرد.
به درستی که نیروی اشتیاق سوزان (ناپلون هیل )مشخص چقدر خارق العاده است
بارنس به هدفش رسید زیرا می خواست شریک تجاری ادیسون شود و این خواسته ای بود که او به آن بیش از هر چیز دیگری بها می داد.
او برای رسیدن به هدفش ،برنامه ای تدارک دید و همه پل های پشت سرش را خراب کرد.
او پای اشتیاق خود ایستاد تا آن را به وسواسی بزرگ در زندگی خود تبدیل کند و سرانجام به موفقیتی رسید که انتطارش را می کشید.
اشتیاق سوزان او به واقعیت پیوست.
او نگفت که منتظر فرصت های احتمالی می مانم تا در صورت شکست در سازمان ادیسون به آن بپردازم
به جای آن گفت ((تنها هدف من این است که شریک تجاری ادیسون شوم ،من تمام پل های پشت سرم را خراب می کنم و برای رسیدن به هدفی که در سر دارم بسیج می شوم))
او برای خود راه بازگشتی باقی نگذاشت این رمز موفقیت بارنس بود
همه ی انسان ها وقتی به سنی می رسند ،از نقش پول آگاه می شوند.
توجه داشته باشید که خواستن تنها به ثروت نمی انجامد.
اما مشتاق ثروت بودن ،با ذهنیتی وسواس گونه و آنگاه برنامه ریزی دقیق و تدراک راه های رسیدن به هدف
و در کنار همه ی اینها مداومت و پایداری ذر برابر مشکلات اسباب غنا می گردد
مقاله تعریف هدف کووین ترودو
شش راه برای تبدیل اشتیاق سوزان (ناپلون هیل ) به طلا
راه تبدیل میل و اشتیاق سوزان به ثروت از شش مرحله ی مشخص و عملی تشکیل می شود که عبارتند از :
۱-مبلغ موردنیاز خود را دقیقا مشخص سازید.گفتن این که من پول می خواهم ))کافی نیست.باید رقم آن را مشخص سازید.
۲-دقیقا مشخص کنید برای دستیابی به این پول چه مبلغی را سرمایه گذاری می کنید.یا چه هزینه ی کاری یا زمانی انجام می دهید
۳-تاریخ مشخصی برای دستیابی به هدف خود در نظر بگیرید
۴-برای اجرای برنامه خود برنامه ای قطعی بریزید و بی درنگ دست به کار شوید.باید بی درنگ این برنامه را به مرحله اجرا بگذارید
۵-رقم پول مورد نیاز را بنویسید و زمان دستیابی به آن را مشخص سازید
۶-یادداشت خود را با صدای بلند ،روزی دوبار ،قبل از خواب و به هنگام بیدار شدن بخوانید.
در حال خواندن ببینید و باور کنید که صاحب این پول و این دارایی شده اید
اگر به راشتی خواهان این پول هستید و اگر این میل به اشتیاقی سوزان در شما تبدیل شده است،می توانید خود را براحتی متقاعد سازید که این پول را بدست می آورید.
هدف خواستن پول است باید به قدری مصمم باشید که بتوانید خود را مجاب سازید که به آن خواهید رسید
همچنین استفاده از سابلیمینال ثروت برای برنامه ریزی مغز مفید می باشد
اشتیاق سوزان برای بودن و انجام دادن نقطه شروعی است که باید صاحب رویا از آن شروع کند
رویا از بی تفاوتی ،تنبلی،یا نداشتن الهام و آرزو ناشی نمی شود.
توجه داشته باشید همه کسانی که در زندگی موفق می شوند ،ممکن است در شروع با دشواری روبرو باشند.ممکن است مجبور شوند به تلاشی نا امید کننده دست بزنند.باید مشکلات را هموار کنند تا به هدف خود برسند
توجه داشته باشید که میان خواستن و آماده دریافت آن بودن تفاوتی وجود دارد. باید بدانیم که هیچ کسی برای رسیدن به آنچه می خواهد آماده نیست،مگر باور داشته باشد که می تواند آن را به دست آورد.
ذهن باید در شرایط باور باشد .امید و آرزوی تنها کافی نیست.داشتن ذهنیت باز شرط لازم باور است
کسانی که ذهن خود را می بندند ،با حقیقت،شجاعت و باور غریبه می مانند
توجه داشته باشید که برای رسیدن به موفقیت وتنعم ،به تلاش بیش از قبول فقر و فلاکت نیاز داریم.
هر قدر در زندگی بخواهیم و توقع داشته باشیم،همان انداره بدست می آوریم
توقع زیاد یا کم داشتن تفاوت فکری چندانی ایجاد نمی کند
حالا میخواهیم ماجرای شومان هینک خواننده نامی را در چند جمله برایتان نقل کنیم
شومان هینک به مدیر اپرای وین رجوع کرد تا صدایش را آزمایش کند،اما مدیر اپرا این کار را نکرد
او به به لباس مندرس دختر نگاه کرد با تاسف آهی کشید وو گفت:((با این سر و وضع،با این ریخت و شخصیت چگونه می توان انتظار داشته باشی که در اپرا موفق شوی؟؟
مقاله مرتبط: هفت نکته برای رشد فردی
دختر خوب من ،خواندن را فراموش کن. یک چرخ خیاطی بخر و خیاطی کن.تو هر گز نمی توانی خواننده شوی))
هر گز زمانن بسیار بلندی است.مدیر اپرای وین از تکنیک خواندن اطلاع فراوانی داشت.
اما از قدرت اشتیاق که به حالت وسواس می رسد ازلاع چندانی نداشت،
اگر می دانست هرگز نبوغ این دختر را بی آنکه او را بیازماید به اشتباه نمی گرفت.
ما به قدرت اشتیاق توام با ایمان اعتقاد داریم زیرا دیده ایم که چگونه این نیرو اشخاص را از ذلت به قدرت و ثروت می رساند.
دیده ایم که چگونه اشخاص به کمک آن در پی شکست های پیاپی به موفقیت رسیده اند
چگونه می توان از نیروی اشتیاق استفاده کرد؟
جان کلام این است که طبیعت با ایجاد اشتیاق سوزان ذهن انسان را چنان دگرگون می سازد که مفهوم ((غیر ممکن ))را به رسمیت نشناسد و چیزی را به عنوان شکست نپذیرد.
فقط باید این میل اشتاق سوزان را در مورد هدف در خود ایجاد کنیم و از آن هچون موتور سوخت برای رسیدن به خواسته هایمان در زندگی استفاده نماییم
برای آشنایی بیشتر با قاون جذب و استفاده از اشتیاق سوزان دوره ی آموزش قانون جذب به سبک کووین ترودو ،مولتی میلیاردر آمریکایی را تهیه نمایید :
1 دیدگاه
مجتبی
ارنست شومان هینک مرد بود.