اختیار و آزادی چیست؟؟
اختیار و آزادی چیست؟؟ آیا ما دارای اختیار هستیم؟
دست تان را مقابل تان بگیرید،و اگر دلتان خواست،به اختیار خودتان-مچ تان را بپیچانید.
بپیچانید؟اگر نپیچاندید لابد منصرف شده اید.به هر حال،تصمیمی گرفته اید.
در یک لحظه دست تان را تابانده اید،یا اصلا نه.
حالا سوال این است که چه کسی یا چه چیزی این تصمیم را گرفت یا این کار را کرد؟
خود درونی تان؟قوه آگاهی؟به نظر اینطور میرسد،در مورد ایده ((خود)) درونی مشکلات جدی وجود دارد
و حتی اگر ((خودی)) درونی وجود داشته باشد هیچ تصوری نداریم که چه طور میتواند سبب انجام عملی بشود.
پس شاید فقط تعدادی فرآیند مغزی بوده،یکی پس از دیگری،که تعیین کرده مچ تان را بپیچانید یا نه
یا چه موقع بپیچانید.
مطمنا با شواهد کالبد شناسانه هم جور در میآید.
با آزمایش هایی که هم روی آدم ها انجام شده و هم روی جانوران،درباره کنترل عمل های ارادی خیلی چیزها میدانیم.
وقتی عملی ارادی،ملنند پیچاندن مچ،انجام میشود،بسیاری از قسمت های مغز دخیل هستند.
ترتیب کار تقریبا چنین است:فعالیت در قسمت جلو پیشانی شروع میشودکه ارتباط هایی را با کورتکس پیش حرکتی برقرار میکند.
این کورتکس اعمال را برنامه ریزی میکند و ارتباط هایی را با کورتکس حرکتی اولیه برقرار میکند.
سپس کورتکس حرکتی دستور هایی صادر میکند که ماهیچه ها را به حرکت در میآورد.
پس مسله این است.علم میتواند نشان بدهد که وقتی اطلاعات حسی وارد میشوند
و وقتی اعمال طراحی و اجرا میشوند،کدام نورونها فعال هستند.
اما تصمیم گرفتن برای انجام دادن عمل شبیه جنب و جوش نورونها به نظر نمیرسد
چه در کورتمس جلو پیشانی و چه در جاهای دیگر،
انگار چیز دیگری هست-((خود))من،آگاهی من- که مرا آزاد میسازد تا انجور که میخواهم واکنش نشان دهم.
این مسله کلاسیک اختیار است.دیوید هیوم مسله اختیار را بحث برانگیزترین مسله متافیزیک میخواند.
اصلا گفته اند که در فلسفه درباره این مسله بیشتر از مسله های دیگر جر و بحث شده است
از یونان باستان گرفته تا به امروز.
احساس های قدرتمندی را نیز در ما بیدار میکند،زیرا آزادی دال بر مسولیت است.
ما خودمان را مسول میدانیم،و دیگران را نیز در قبال اعمالشان پاسخگو میدانیم
با این فرض که آزادانه تصمیم میگیرند آنجور رفتار کنند که میکنند.
اگر اختیاری در کار نباشد،مسولیت اخلاقی نیز ممکن است در معرض تردید قرار بگیرد،و به همراهش حاکمیت قانون.
بخشی از مسله به جبر بر میگردد.از نظر بسیاری از فیلسوفان اولیه و نیز دانشمندان جدید
عالم جبری است،یعنی همه رویدادها با رویدادهای قبلی رقم میخورند.
بعضی از فیلسوفان قبول میکنند که اختیار و جبر جمع پذیر نیستند.
در مقابل،کسانی که به جمع پذیری جبر و اختیار معتقدند راه های گوناگونی پیدا میکنند که در آنها
جبر و اختیار هر ردو میتوانند صادق باشند.
مقاله مرتبط: قدرت درون من
پس آگاهی در کجا جای میگیرد؟ به نوعی ،آگاهی است که به کل مسله موضوعیت میبخشد.
از نظر عده ای ،استعداد تفکر خودآگاه است که ما را از جانور و اشین متایز میکند.
به اعتقاد این عده،چون میتوانیم آگاهانه شقوق مختلف را سبک و سنگین کنیم
و پیامد ها را در نظر بگیریم،پس دارای اختیار هستیم وبه این ترتیب مسول انتخابهایمان به شمار میآییم.
زمان سنجی اعمال آگاهانه
آیا آن کار ساده را کردید و دست تان را مقابل تان گرفتید و مچ تان را پیچاندید؟
اگر نکردید،حالا باید بکنید-یا چند بار تکرار کنید-چون این عمل ساده در روانشناسی عمل ارادی بسیار معروف است.
اختیار و آزادی چیست؟؟ احساس خواستن
همه ی این بحث ها و آزمایش ها در این اندیشه خدشه وارد میکند که گویا آگاهی علت اعما ماست.
اما این احساس سمج همچنان باقی است که اینطور است.
بنابراین،شاید مفید باشد که بررسی کنیم و ببینیم اصلا این احساس چه گونه پدید میآید.
وقتی اعمالی روی میدهد،باید نتیجه بگیریم که آیا علت شان خود ما هستیم یا کسی دیگر،و به دو صورت آموزنده ممکن است اشتباه کنیم.
اول از همه،کاری کنیم و اشتباها فکر کنیم کس دیگری مسبب آن بوده است.
در سال ۱۸۵۳ مایکل فارادی فیزیکدانی که به سبب مطالعاتش در حوزه الکتریسته شهرت دارد
آزمایش مهمی در مورد کنترل آگاهانه انجام داد.
آن زمان،یعنی در اواسط قرن نوزدهم،