مشکلات با تغییر نگرش، حل میشود
مشکلات با تغییر نگرش، حل میشود درباره این موضوع فکر کنید که مشکلات چیست؟
همان سایه های تاریک بسیار بد که گرما و شادی زندگی خرم شما را خراب میکند؟
آیا از شغل خود متنفر هستید؟در رابطه عاطفی بدی هستید؟
وضعیت سلامتی خوبی ندارید؟خب شغل خود را تغییر دهید،رابطه را تما کنید
و رژیم غذایی جدیدی را شروع کنید و ورزش کنید یا هر کاری که لازم است را انجام دهید.
مشکلات با تغییر نگرش، حل میشود ساده به نظر میرسد،مگه نه؟
حتی در مسایلی که به نظر میرسد هیچ دخلی در آنها ندارید،مثل مرگ یک عزیز یا از دست دادن کسب و کارتان
شما حرف های بسیار زیادی دارید که میتوانید پس از آن وقایع بزنید.
اگر نمیخواهید که شرایط موجود را تغییر دهید یا بعبارت دیگر،میخواهید در وضعیت فعلی بمانید
پس این همان زندگی ای است که خودتان برای خود انتخاب کرده اید.
با تلاش کردن برای حفظ شرایطی که در آن قرار دارید،در حقیقت دارید شرایطی میسازید که برای همیشه در آن بمانید
پس بی خیالش شوید.
اما نه ،شما نمیتوانید از پس آنها بر بیایید.آنها وسایل اضافی در سفر هستند که رها کردن آنها به شما کمک میکند سبکتر سفر کنید.
((شرایط انسانها را نمیسازد بلکه فقط آنها را به خودشان نشان میدهد))
همانطور که اپیکتتوس گفت ،مقیاس واقعی اینکه ما که هستیم،توسط شرایطی که در آنها قرار داریم به دست نمیآید
بلکه توسط پاسخ ها و بازخوردهایی که به این شرایط داریم،مشخص میشود.
دست از سرزنش کردن شانس بردارید.
از سرزنش کردن دیگران بردارید.
دست از انداختن تقصیر ها بر گردن عوامل بیرونی بردارید.دست از سرزنش کردن دوران کودکی تان یا همسایه تان بردارید.
این روش برای تمام چیزهایی که در این نقاله درباره آن صحبت میکنیم،جوابگو هستند.
شما نمیتوانید،تکرار میکنم،نمیتوانید در یک بازی سرزنش کردن و اانداختن تقصیرها بر گردن دیگران،زندگی کنید.
حتی سرزنش کردن خود هم کاملا بی فایده است.
البته که شما در شرایطی قرار میگیرید که هیچ کنترلی روی آن ندارید.
تی ممکن است دچار یک رویداد خیلی بد هم شوید مثل ناتوانی،مریضی یا مرگ یکی از عزیزانتان.
اما همیشه راهی هست که بتوانید روی این شرایط تاثیر بگذارید حتی اگر سالهاست با آن مشکل روبهرو هستید
و راهی برای آن پیدا نمیکنید
اما اول شما باید کاملا بخواهید که روشهای گفته شده را قبول کنید و در آغوش بگیرید
شما باید قبول کنید که با وجود اتفاقاتی که در زندگی شما افتاده که هیچ دستی در آنها نداشتید
به شکل صد در صد مسول کارهایی هستید که پس از آن وقایع با زندگی خود میکنید.
همیشه یا هر دفعه،هیچ بهانه ای هم وجود ندارد.
لغت نامه،((مسیولیت)) را اینطور تعریف میکند:توانایی و حالت آماده بودن.آمادگی.
در حقیقت خواستن و اراده،وضعیت و حالتی است که ما میتوانیم با زندگی درگیر شویم
و شرایط را از زاویه جدیدی ببینیم.
وقتی شما بالخره اراده دارید،میتوانید واقعا و با تمام وجود این اراده را حس کنید
آن آزادی ذاتی از رگ های شما عبور میکند و بشکل مشابه وقتی اراده ندارید
همان افتادن اولیه و آغازین که شما را زمین زده و پایین نگه داشته ،مثل یک وزنه نامریی روی سینه شما میآید.
برای یک لحظه تصور کنید که آن اختیار را در زندگی ندارید،نه یک مشت اراده کم و خجالتی
بلکه اراده قوی و بزرگ.از آنطور اراده ها مه برای هر چیزی که در مرحله بعد آماده هستید و میتوانید به آن،عمل هم بکنید.
اراده برای تغییر،اراده برای رفتن،اراده برای قبول کردن،اراده واقعی،جادویی و الهام بخش.
یا سرنوشت خود را کنترل میکنید،یا سرنوشت،شما را کنترل میکند.
زندگی برای توقف ها و امروز و فردا کردن های شما صبر نمیکند.
برای گیجی ها و ترس های شما صبر نمیکند.
مقاله مرتبط: ارتباط با روح خود
زندگی ادامه وار با شما میآید چه با آن بازی کنید و چه نه.نمایش ادامه دارد.
به مین خاطر ایت یکی از نخستین جمله هایی ((من اراده دارم و میخواهم))
پیش از اینکه بتوانید این را به خودتان بگویید،باید سوالی را با صداقت از خود بپرسید:
((آیا واقعا اراده دارم و میخواهم؟این سوالی است که نیاز به پاسخ دارد.
این سوال نمیتواند همینطور در هیچی جهان باقی بماند.
میخواهم؟این سوال به دنبال پاسخ است.
آیا میخواه؟نمیشود در برابرش مقاومت کرد:نمیتوان از فشار آن برای حقیقت فرار کنم.
اراده دارم که به باشگاه بروم؟
یا اراده دارم که پروژه ای را که کنار گذاشته بودم را دوباره از سر بگیرم؟
((زندگی برای توقف ها و امروز و فردا کردن های شما صبر نمیکند.
برای گیجی ها و ترس های شما صبر نمیکند.زندگی ادامه وار با شما میآید))
به بیان کوتاه تر،آیا اراده دارید که زندگی ای که دارید را رها کنید و زندگی ای که به دنبال آن بودید را دنبال کنید؟
همه اینها با اراده آغاز میشود.آن حالت جاری و همیشگی جایی که زندگی و حالتی که زندگی مشغول واگذار کردن و رفتن است
همه اینها در دست شماست،با تغییر حالت زبانی خود.
ما معمولا خود راا بعنوان فردی تنبل و امروز و فردا کن یل بدون اشتیاق میبینیم.
وقتی که در واقعیت ما به سادگی اراده نداریم،همه چیز را کنار میگذاریم یا کاملا از آنها اجتناب میکنیم.
چون به خود میگوییم نمیخواهم این کار را انجام دهیم یا نمیتوانیم.
بجای اینکه این رفتار را بعنوان یک نقص شخصیتی ببینیم،بیاییید حس اراده بسازیم
چیزی که واضح است وجود ندارد.شما استاد ساختن این وضعیت های پر از پتانسیل هستید.
روزی روزگاری در زندگی شما رسیدن به این وضعیت ،بسیار آسان بود
سرزنده از شور و شوق جوانی،کنجکاوی کودکی.
بگونه ای در طول این سالها ما این ضعیت جادویی را از دست دادیم.
مشکلات با تغییر نگرش، حل میشود ((جایی که اراده قوی است،مشکلات هیچ قدرتی ندارند))
یکبار دیگر این موضوع را در نظر بگیرید.مهم نیست که با چه چیزی مواجه میشوید یا در زندگی بر چه مشکلاتی غلبه کنید.
اگر میخواهید آن حس اراده را به وجود آورید،این در ورود شماست.
گام بردارید و با شکست ها مبارزه کنید و برای همیشه پیشرفت کنید و تغییراتی را که به دنبال آن در زندگی خود هستید،خود به وجود آورید.
به همین خاطر ات که بیانی به این سادگی،یعنی:((من میخواهم)) تاثیر عمیقی دارد.
شما بقول هایی که این بیان به شما میدهد،سرزنده و قدرتمند میشوید و مجذوب آن خواهید شد.
یکبار دیگر میپرسیم:آیا اراده دارید؟ آیا میخواهید با بدنی زندگی کنید که سلامتی ندارد؟
آیا میخواهید زندگی خود را با قرض و قبض های پشت سر هم ادامه دهید؟نه.
من میخواهم.شعله های نخواستن و اراده نداشتن،همه چیز را تعیین و حل میکند.
این شعله ها دسترسی به راه حلی قدرتمند و سریع برای رسیدن به موقعیت شما را فراهم میکند.
فقط زمانی که اراده نداشتن برای ادامه راه وجود دارد،احساس نارضایتی و کافی نبودن دارید
و همین احساس ها،تلاش لازم برای یک تغییر را درست میکند.
فقط وقتی که نمیخواهید با مزخرفات دوربرتان کنار بیایید،بیل را برمیدارید و شروع به کمک میکنید.
گاهی هیچ محرکی بهتر از اراده نداشتن برای تغییر نیست.
مشکلات با تغییر نگرش، حل میشود در زندگی کنونی شما کدام یک کار میکند؟من اراده دارم یا اراده ندارم؟
حالا میتوانید متوجه شوید که اراده نداشتن میتواند به اندازه اراده داشتن،قدرتمند و پتانسیل دار باسشد؟
بسته به شرایط،برخی از ما با اظهار عبارت ((من میتوانم)) بیشتر احساس قدرت میکنیم.
در حالی که عده ای دیگر از اعلام((من نمیتوانم)) قدرت میگیرند و مشکلات خود را حل میکنند.
شما حتی ممکن است با هر دوی این ها به یک اندازه تحریک شوید و این بستگی به شرایط و موقعیت دارد.
شما در هر کدام از سوژه ها که قرار بگیرید،نمیتوانید این اظهار شخصی را تغییر دهید
فقط میتوانید نحوه رسیدن به مشکل را تغییر دهید.
برای مثال،آیا میخ.واهید کار جدیدی پیدا کنید؟بله.((من اراده دارم و میخواهم))
آیا میخواهید در کاری که از آن نفرت دارید باقی بمانید؟نه.((من نمیخواهم))
هر دو اظهار نظر،میتواند به یک اندازه تاثیر گذار باشد،بستگی به شما دارد که تعیین کنید
کدام مناسب شخصیت و موقعیت شماست و کدام برای شما کار میکند.