[av_textblock size=” av-medium-font-size=” av-small-font-size=” av-mini-font-size=” font_color=” color=” id=” custom_class=” av_uid=’av-gvtnl’ admin_preview_bg=”]
محل تولد
رابرت تورو کیوساکی متولد سال ۱۹۴۹ در هاوایی آمریکاست.او پس از به پایان رساندن تحصیلاتش به عضویت نیروهای تفنگدار امریکا با سمت خلبان درآمد و راهی ویتنام شد
فعالیت ها
پس از بازگشت از ویتنام در سال ۱۹۹۷ اوتصمیم گرفت تخولی در زندگی مالی خودش به وجود آورد و از زندگی کارمندی به سمت کارآفرینی و راه اندازی کسب و کار خودش پیش رفت و اولین شرکت خود را تاسیس کرد.شرکت او در زمینه تولید کیف پول های چرم مردانه بود که از این طریق سود بسیار خوبی بدست اورد.
بعد از آن نیز وارد حوزه آموزش مالی و نویسندگی شد.
معروف ترین و پرفروش ترین کتاب او پدر پولدار،پدر بی پول است که داستان زندگی خودش میباشد و باعث تحول و شکل گیری جریان فکری درست در او شد.داستان این کتاب از این قرار است که پدر بی پول ،پدر واقعی خود رابرت است که کارمند است و هرچه بیشتر ترقی میکند باعث میشود وقت کم تری برای خانواده اش بگذارد و در عوض پدر پولدار ،پدر صمیمی ترین دوست رابرت کیوساکی است،که کسب و کار خودش را دارد و هرچه پیش میرود ثروت بیشتر و وقت آزاد بیشتری برای خانواده و تفریح بدست میاورد
چهار ربع دایره گردش پول از نظر رابرت کیوساکی
کلمات این جدول مخفف عبارات زیر است:
(ک) مخفف کارمندی
(ش)مخفف شغل های کوچک و شغل های آزاد
(ت) مخفف تجارت بزرگ با بیش از ۵۰۰ کارمند
(س) مخفف سرمایه گذار
ربع دایره گردش پول نشانگر روش های متفاوتی است که از طریق آن درآمد یا پول تولید میشود.روشهای مختلف ایجاد پول نیازمند قالب های فکری متفاوت،مهارت های فنی متفاوت و مسیر های آموزشی متفاوت هستند
میتوان یصورت همزمان در چند بخش از این چهار ربع گردش مالی فعالیت و کسب درآمد کرد.
که از کارمندی شروع شده تا ربع اخر که سرمایه گذاری است و بهرین گزینه از نظر رابرت کیوساکی میباشد
خلاصه کتاب پدر پولدار و پدر بی پول رابرت کیوساکی:
آیا مدرسه می تواند مکانی مناسب برای آماده کردن کودکان برای ورود به دنیای واقعی باشد؟
رابرت کیوساکی روش مسابقه ی موش را برایمان توضیح میدهد:
زندگی اشخاصی را ببینید که تحصیلاتی متوسط دارند و به شذت کار میکنند،اغلب آنها از زندگی مشابع ای برخوردارند.
فرزندانشان که به مدرسه میرود، بشذت هیجان زده میشوند و به خود میبالند.
فرزند آنها یکی یکی سالهای تحصیلی را پشت سر میگذارد و با نمراتی متوسط و حتی خوب به کلاسهای بالاتر میرود. ذر یک دانشگاه قبول میشود و چه بسا حتی موفق به کسب مدرک فوق لیسانس شود.
آنگاه درست بر اساس همان اطلاعاتی که به او داده شده برنامه ریزی میکند.دنبال شغل مطمن میگردد،یک وکیل یا دکتر میشود
وپول در می آورد و با دریافت کارت های اعتباری شروع میکند به خرید.
وقتی پولی برای خرج کردن دارد ،به جاهایی میرود که جوانان شبیه او میروند و در این رفت و آمد با دختری آشنا میشود و تصمیم به ازدواج با او میگیرد.
این فرصتی فوق العاده است.زیرا امروزه هم مردان کار میکنند و هم زنان و داشتن دو حقوف میتواند نوید روزهایی شیرین تر و پربار تر را بدهد.
به این ترتیب،آینده ای روشن پیش رو می بینند.آنها می توانند خانه بخرند،اتومبیل و لوازم خانه بخرند و مسافرت های تفریحی بروند.
سپس خداوند بچه ای به آنها می بخشد،بنابراین نیاز به پول بیشتر احساس می شود.زوج خوشبخت،به این نتیجه میرسند که
باید دو دستی به شغلشان بچسبند.بنابراین بیشتر و بیشتر کار کنند تا اضافه حقوق بگیرند و به درجات بالاتری در اداره یا شرکتشان برسند
فرزند دیگری از راه میرسد و احساس می کنند که به خانه ی بزرگ تری نیاز دارند.بیشتر کار میکنند و تبدیل میشوند به کارمندانی
سخت کوش تر و مسولیت پذیرتر.باز هم به تحصیل روی می آورند تا مهارت های بیشتری کسب کنند.
درآمدشان افزایش می یابد ،اما به همان نسبت ،مالیات بر درآمد،مالیات بر ملک ،مالیات سازمان های تامین اجتماعی و سایر مالیات ها نیز افزایش می یابد.
آنها حقوق بالایی دارند ،اما واقعا نمی توانند منوجه شوند که این پول چگونه خرج میشود.
شروع میکنند به خریدن اوراق سهام از شرکت های سرمایه گذاری و با استفاده از کارت های اعتباری آنچه را که نیاز دارند میخرند.
بچه ها که پنج ،شش ساله می شوند ،پدر و مادر رفته رفته به فکر پس انداز کردن برای آنها می افتند،ضمن آنکخ خودشان هم برای دوران بازنشستگی نیاز به پس انداز دارند.
آنها همان زن و شوهر خوشبختی هستند که ۳۵ سال پیش متولد شده و برای بقیه ی عمر،در بازی ((مسابقه موش)) گرفتار آمده اند.
آنها به سختی کار میکنند،تنها برای پرداخت مالیات و بازپرداخت اقساط وام مسکن و خرید هایی که با کارت اعتباری شان کرده اند
آنها نیز فرزندانشان را نصیحت میکنند که به بخوبی درس بخوانند،نمذه های خوب بگیرند و شغلی ثابت بیابند.اما در مورد پول
چیزی به فرزندانشان یاد نمی دهند و در این میان ،کسانی عم پیدا میشوند که از سادگی آنها نهایت استفاده را ببرند.بنابراین آنها نیز زندگی سختی پیش رو خواهند داشت.
و این داستان ،در نسل های بعدی خانواده های سختکوش نیز تکرار خواهد شد و این همان ((مسابقه ی موش است)).
تنها راه خروج از مسابقه ی موش،اثبات شایستگی شما در نگه داشتن حساب و کتاب و سرمایه گذاری است که هر دو از مشکل ترین موضوع ها محسوب میشوند
رابرت کیوساکی فراگیری این دو موضوع را مفرخ و هیجان انگیز کرده است
قانون شماره ۱ سواد مالی
باید تفاوت میان یک دارایی و یک بدهی را درک و دارایی ها را خریداری کنید.
اگر تصمیم به پولدار شدن دارید،این اصلی ترین نکته ای است که باید بدانید و این قانون شماره ی ۱ است.
در واقه این تنها قانون است.گرچه شاید بسیار یاده به نظر آید
اما بیشتر مردم نمیدانند که این قانون چقدر پیچیده است.اغلب مردم دچار مشکل مالی می شوند،چون تفاوت میان دارایی و بدهی را نمی دانند.
((پولدارها دارایی می خرندو فقیر ها و افراد طبقه ی متوسط تنها بدهی می خرند و خیال می کنند که دازایی خریده اند))
دارایی،پول ساز است.
بدهی،پول را از چنگ تان خارج می کند
برای آشنایی بیشتر با راز افراد موفق اینجا کلیک کنید:راز افراد موفق
[/av_textblock]