تمرکز چیست
تمرکز چیست:در کتاب نخستین گام در یوگا-چگونه مراقبه((مدیتیشن)) کنیم نوشته دکتر عباس روح بخش
چنین تعریف شده است.تمرکز عبارت از جمع آوری همه نیروهای جسمی و ذهنی است
در کمترین فضای ممکن بطوریکه حداکثر فشردگی و در عین حال کمترین تماس را داشته باشد.
این فضا میتواند یک لحظه از زمان باشد یا یک مسله ای که شما برای حل آن تلاش میکنید
یا عمل ظریفی که در حال انجامش هستید.
بهرحال تفاوتی نمیکند هر فضایی که هست شما باید آنجا باشید
در تعریفی دیگر آمده است ((تمرکز حواس یعنی حواس پرتی را بحداقل رسانیدن))
این تعریف تمرکز با تعریف قبلی نتیجه اش یکی است زیرا در موقع انجام بر کاری
چون عوامل حواس پرتی بحداقل برسد،روان میتواند تمام نیروهای خود را برای انجام آن کار مصروف دارد و همانجا باشد.
پس تمرکززیعنی بکارگیری تمام نیرهای ذهنی و جسمی روان،فارغ از غفلت برای انجام کار مشخص.
فرقی نمیکند که این کار رانندگی باشد یا خوردن غذا یا انجام فعالیت جسمی یا تنفس کردن…
برای مثال انسان موقعی در امر رانندگی تمرکز خواهد داشت،که در موقع رانندگی کلیه نیروهای جسمی
و ذهنی خود را برای انجام رانندگی بکار گیرد.
چشمها ذو گوشها بخوبی و بموقع وضعیت محیط و بخصوص خطر را به مغز خبر دهند
دست بخوبی فرمان را بطور مناسبی بچرخاند،پاها بموقع به پدال ترمز و گاز و کلاج فشار وارد آورند….
هر عاملی که راننده را از بکارگیری نبروهای ذهنی و جسمی در امر رانندگی منحرف سازد
به امر تمرکز در رانندگی لطمه خواهد زد و رانندگی ممکن است خطر آفرین باشد.
بهمین جهت در برخی از کشورها در کنار صندلی راننده نوشته شده است.
هنگامی که راننده مشغول رانندگی است با او حرف نزنید.
فواید تمرکز:
تمرکز چیست از تمرکز فواید مهمی حاصل میگردد که عبارتست از:
تقویت جسم و جان،رهایی از حالات مضر نفسانی،کمک به تامین سلامت
تقویت جسم و جان در نتیجه تمرکز:
انسان بی جان را از پا و دست و سابر اعضا خبری نیست.
اگر بر بدن یک کالبد بی جان سوزنی فرو کنند از آن خبری نخواهد یافت و اگر زیباترین
مناظر در مقابل چشمانش قرار گیرد بدان توجهی نخواهد داشت
زیرا اقتضای جان داشتن یعنی توجه داشتن است.
وقتی انسان گل زیبایی را میبیند و با توجه و تمرکز در امر بینایی از زیبایی آن آگاهی پیدا میکند
از آن لذت میبرد و چشمانش روشن و فعال میگردد و جانش قوی میشود.
هر قدر این توجه و تمرکز بیشتر باشد نتیجه بیشتر حاصل میگردد و جان بیشتر قوی میشود.
همچانکه تمرکز موجب تقویت حس و عضو مربوطه میشود،عدم تمرکز نیز موجبات ضعف حس
و عضو مربوطه را فراهم میسازد.
با این نظر ممکن است مخالفت کرد و گفت تمرکز در تقویت حواس و اعضا مربوطه تاثیری ندارد.
بدین بیان که مثلا وقتی دو چشم انسان بز است،اشیایی که در مقابل دو چشم قرار دارند دیده میشوند
و دو چشم کار میکند و کارکردن موجب تقویت چشمها میشود لذا تمرکز روان به امر بینایی
و در تقویت بینایی و چشم نقشی ندارد.
این نظر صحیح نیست.زیرا صرف باز بودن چشم دلیل بر فعالیت چشم نیست و چشم را تقویت نمیکند.
تنبلی چشم که در نتیجه عدم تمرکز روان بر یکی از دو چشم انسان عارض میگردد
از دلایل غیر قابل انکاری است که ثابت میکند،صرف باز بودن چشم و نگاه کردن ظاهری چشم
دلیل بر فعالیت چشم و تقویت آن نیست،بلکه برای اینکه چشم واقعا فعال باشد لازم است که نیروی روان
در چشم متمرکز گردد و انسان با تمرکز نیروی روان در امر بینایی چشم خود را بکار وادار سازد.
تنبلی چشم،بیشتر از اینجا عارض میگردد که هر دو چشم باز است و شخص نیز ظاهرا با هر دو چشم
به اشیا و صفحه کتاب یا تلویزون نگاه میکند.
تمرکز چیست ولی در حقیقت در برخی از افراد روان بعلت اینکه با چشم قویتر بهتر میبیند در چشم قویتر تمرکز دارد
و به علت عدم تمرکز در چشم ضعیف خود باعث عدم فعالیت وضعف مستمر چشم ضعیف تر میشود
تا اینکه تنبلی چشم در چنین افرادی عارض میگردد.
ولی اکثریت مردم دنیا که در هر دو چشم تمرکز دارند و با هر دو چشم نگاه میکنند به عارضه تنبلی چشم مبتی نمیشوند.
چگونه تمرکز موجب تقویت جسم و جان میشود:
وقتی روان انسان به غم گرفتار است و در جسم تمرکز ندارد،تردیدی نیست رنگ زرد بر چهره نقش میبندد.
فرض میکنیم یک قهرمان هارت در مواقع عادی ۲۰۰ کیلوگرم وزنه را با تمرکز در عضلات و حس کار بالای سر
خود نگاه میدارد.مسلم است که این قهرمان هارتل چنانچه مثلا در نتیجه غم و اندوه تمرکز خود را در عضلات
و حس کار تا حدودی از دست بدهد،قادر نخواهد بود بهمان میزان وزنه بالای سر خود نگه دارد.
در نتیجه عضلات او بمیزانی که در نتیجه عدم تمرکز،کتر وزنه بلند میکند،کمتر قوی میشود.
این موضوع در مورد سایر حواس نیز مصداق دارد.
مقاله مرتبط : تعریف آزادی و اختیار
چنانچه روان انسان برای دستیابی به هدفی در تعدادی از حواس متمرکز شود
از جهت دیگری نیز نیرو آفرین است،زیرا تمرکز بین حواس و اعضا مربوطه
هم آهنگی و ارتباط برقرار میسازد و این همبستگی و ارتباط خود قدرت آفرین است.
درست مانند ذره بینی که اشعه خورشید را در نقطه ای متمرکز میسازد
و در نقطه تمرکز انرژی زیادی ایجاد مینماید،بحدی که میتواند آتش برافروزد.
وقتی راننده ای به امر رانندگی اتومبیل تمرکز دارد،این تمرکز بای انجام رانندگی بین تام حواس و اعضا
مربوطه مانند چشم،گوش،عضلات دست و پا،ایجاد هماهنگی میکند
و در نتیجه تمرکز در امر رانندگی قدرت آفرین است و راننده با تمرکز در امر رانندگی
میتواند اتومبیل را بسوی مقصد هدایت کند.
اگر انسان در غذا خوردن نیز تمرکز داشته باشد،بوی غذا،مزه غذا و کیفیت آنرا بخوبی احساس خواهد کرد
تمرکز چیست : تمرکز برای مقابله با حالات مضر نفسانی
فایده دیگر که از تمرکز حاصل میگردد،مقابله با حالات مضر نفسانی است.
از آنجایی که حالات مضر نفسانی مانند غم،خشم،یاس …… با سلامت جسم و روان در تضاد است
لذا این فایدهایکه از تمرکز حاصل میشود بسیار شایان توجه میباشد.
وقتی روان در حواس و اعضا متمرکز میشود و بر اساس نظریه وحدت روان ابن سینا
تمام نیروهای خود را در حواس و اعضا متمرکز میسازد و از حالات مضر نفسانی رها میگردد.
روان آدمی اشتغالات بسیار دارد از جمله خوردن،خوابیدن،نگاه کرده،گوش دادن،فکر کردن
دچار غم و اندوه شدن،نشاط و هیجان داشتن…….
البته قدرت روان برای انجام وضایف نامحدود نیست مثلا انسان نمیتواند حتی تعدادد معددودی
از این وظایف را در یک زمان انجام دهد.
بدین معنی که روان انسان برای مثال قادر نخواهد بود شادی و غم را در یک زمان احساس نماید
یا وقتیکه عصبانی است احساس شادی نماید و یا موقیعک بسختی در فکر فرو رفته است
به آنچه که نگاه میکند دقت و توجه کافی داشته باشد
بطوریکه بیان گردید این خاصیت روان از وحدت و تجزیه ناپذیری روان ناشی است
چه اگر روان بخواهد به دو یا چندین هدف توجه داشته باشد ناچارا باید قوای خود را تجزیه و تقسیم نماید
و این امر با وحدت و هم بسیتگی و تمرکر مغایرت دارد بنابراین در صورت توجه و تمرکز
روان بسوی هدفی مشخص تمام نیروهای روانی بجهت وحدت و تجزیه ناپذیری بسوی آن هدف
و بمنظور انجام آن وظیفه متمایل میگردند.
بنا به جهات مزبور روان آدمی فقط به یک هدف یا وظیفه میتواند توجه کامل داشته باشد
و چنانچه شخصی در یک زمان به هدفهای مختلف توجه نماید مسلما روان آن شخص سلامت خود را از دست داده است
دلیل منطقی این امر را میتوان چنین توجیه کرد:
تحرک و فعالیت یعنی اساس حیات و زندگی از تعلق و توجه روان به هدفی واحد حاصل میشود
و برعکس تردید یعنی در نظر داشتن هدفهای مختلف با تحرک و فعالیت یعنی عواملی که
زندگی بر آنها استوار است منافات و مباینت دارد.