روانشناسی مدرن چیست
روانشناسی مدرن چیست : آنچه امروز به نام ((روانشناسی)) نامیده میشود،از اواخر قرن نوزدهم
و آنگونه که مورخان تاریخ روانشناسی میگویند،از سال میلادی ۱۸۷۹ میلادی با تاسیس
آزمایشگاهی در لایپزیک آلمان پدید آمده است.
رنه دکارت در دستگاه فلسفی خود،مابین ((جسم)) و ((روان)) نوعی دو گانگی قایل بود.
او جسم بشر را یک ((ماشین)) می دانست که به مراتب از ماشین های ساخته دست بشر بهتر کار میکند.
درباره روانشناسی نیروی سوم
سومین گرایش مهم و شاید بتوان گفت گرایش غالب در روان شناسی امروز غربی
طیف آرا وافکاری است که تحت عنوان ((نیروی سوم)) یا ((روانشناسی انسانگرا))
بررسی مفهوم ((هوش)) در روانشناسی مدرن
در روانشناسی مدرن مفهومی به نام هوش مطرح است که دارای تعریف روشن و مشخص و یا مورد اجماع روانشناسان نیست.
((گیلبرت رایل)) معتقد است،هوش چیز با وجودی در مغز یا ذهن نیست،بلکه بر چسبی است که ما به اعمال
و گفتار هایی میزنیم که به نظر ما هوشمندانه،وافی به مقصود،ولی در عین حال پیچیده و مشکل است.
ژان پیاژه یکی از روانشناسانی است که عمده وقت و نیروی خود را صرف تحقیق درباره هوش کرده است
پیاژه هوش را ((گسترش سازگاری زیستی بشر)) میداند که از فرآیند((درونی کردن عامل های محیطی))
و ((انطباق)) و ((سازش)) تشکیل یافته است.
روانشناسی مدرن چیست : فرویدیسم و روانکاوی
آنچه که به نم ((فرودیسم)) نامیده میشود،آموزه های نظری و برخی مدل های علمی در قلمرو روانشناسی
اسطوره شناسی،جامعه شناسی،انسان شناسی است که توسط ((زیگموند فروید)) پی ریزی گردیده است.
فروید برای دوره کودکی در زندگی آدمی نقش ویژه ای قایل است:
او معتقد است،مبنای رفتار آدمی پس از بلوغ در نوع رشد و تجربیات عاطفی و غریزی او
در کودکی ریشه دارد.
بر اساس توری فروید،شکل گیری وجدان اخلاقی در بشر نیز تابعی است از این که کودک
در سنین پنج تا شش سالگی شکل میگیرد
فروید وجود آدمی را به سه قسمت تقسیم میکند:
او معتقد است ،لایه اصیل و اولیه حیات انسان که صرفا در پی لذت جویی و به اصطلاخ تابع
((اصل لذت)) می باشد،((نهاد)) یا id نامیده میشود که اساسا خصلتی ناخودآگاه دارد
روانشناسی رفتار گرایی
یکی دیگر از مکاتب فغال روانشناسی ((رفتار گرایی)) است.
رفتار گراها معتقدند،روانشناسی فقط با در پیش گرفتن رویکرد رفتار گرایی است که حالت ((علمی))
پیدا میکند،
از این رو آنها با نوع رویکرد روانکاوان و روانشناسان کنش گرا به آدمی ،کاملا مخالف هستند.
اساس رفتار های پیچیده و متنوع و خلاق انسان در نظز رفتار گراها همانا اصل ساده تاثیر گذاری
((محرک)) و ((پاسخ)) ارگانیسم به آن یا به بیان دیگر رابطه ((محرک -پاسخ)) می باشد.
رفتار گراه مانند همه فیلسوفان آمپریست،اعتقادی به وجود طبیعت ثابت انسانی نداشته
و نقش محیط را در تکوین شخصیت بشری،نقش اصلی و تعیین کننده می دانند.
روانشناسی آن گونه که یک رفتار گرا به آن نظر میکند شاخه ای کاملا آزمایشی و عینی از علوم طبیعی است.
هدف نظری آن پیش بینی و کنترل رفتار است.
نه درون نگری بخشی از روشهای آنرا تشکیل میدهد و نه ارزش علمی داده ها آن وابسته به تغییر هوشیاری است.
رفتار گرایی روانشناختی منکر هر نوع اختیار برای بشر میگردد و بدین سان تفسیری مطلقا جبر گرایانه از آدمی
ارایه میدهد.
روانشناسی رفتار گرا به دلیل ناتوانی ذاتی در فهم ماهیت انسان آدمی را چونان مومی در دست جبار محیط فرض میکند
و بدین سان راه بر هر نوع شناخت مراتب ژرفا و درجات بلقوه متعالی حیلت انسانی می بندد.
و یا جریان ((روانشناسی پدیدار گرا)) مطرح گردیده است.
در بررسی ((نیروی سوم)) باید به این امر مهم توجه داشت که این جریان بصورت یک طیف ظاهر گردیده است
و چهره های اصلی آن یعنی روانشناسانی چون:((کارل راجرز))،((آبراهام مزلو)) و ((گوردون آلپورت))
علیرغم تفاوت ها و اختلاف نظر هایی که با یکدیگر دارند
در یک سلسله از ویژگی های مشترک هستند که مجموعه آنها را به عنوان یک طیف فکری نشان میدهد.
این جریان از آغاز دهه ۱۹۶۰ تدریجا قدرت گرفت و تا پایان سده بیستم،خود را بعنوان
گرایش غالب روانشناسی مدرن در آمریکا و اروپا ظاهر ساخت.
در نخستین سالهای دهه ۱۹۶۰ جنبشی در روانشناسی به وجود آمد که بعنوان روانشناسی انسان گرایی
یا نیروی سوم شناخته شده است.
ار نکات اساسی این جنبش تاکید بر تجربه هشیار،اعتقاد به کلیت طبیعت و سلوک آدمی
توجه به اراده آزاد،خودانگیختگی،نیروی خلاق فرد ومطالعه همه آنچه که به وضعیت انسان مربوط میشود میباشد
طرفداران روانشناسی لنسان گرایی همچنین با گرایش های جبر گرایی رویکرد فروید نسبت به روانشناسی
و به حداقل رساندن نقش هشیاری مخالف بودند.
روانشناسان انسانگرا مدعی هستند،با درک و تفسیر ماشینی از بشر مخالفند و مدل مورد نظر
خود از انسان را مدل سایبرنتیکس قرار میدهند.
این دسته از روانشناسان بر اهمیت ((هوشیاری)) و ((خود آگاهی)) در مقابل ((نا خود آگاهی)))
و ((نقش تعیین کننده دوران کودکی)) تکیه و تاکید دارند.
در روانشناسی نیروی سوم نحوی تلقی ایده آلیستی از ((ادراک)) و نسبت آن با ((عالم واقع))
وجود دارد که به لحاظ فلسفی نشات گرفته از وجه فنومنولاژیستی این نحله می باشد.
براین اساس در تعریف نیروی سوم،اساس ادراک آدمی از واقعیت همان چیزی است که فرد اعتقاد
دارد واقعی است.
مقاله مرتبط: تمرکز چیست
روانشناسی مدرن چیست : بعبارت بهتر این ها مدعی اند((ادراک شخص از واقعیت،واقعیت است))
حال آنکه که در عالم واقع،نفس المر مستقل از ادراک ماست و ادراک بشر هر چه باشد
نفی المر و حاق واقعیت مستقل از آن وجود دارد و در مواردی با ادراک آدمی تعامل می نماید
اما اینگونه نیست که واقعیت عینی تابع محض ادراک آدمی باشد.
در رویکرد نیروی سوم مایه هایی از تمایلات ایده آلیستی در امر معرفت شناسی دیده میشود.
نیروی سوم به نسبی انگاری اخلاقی و معرفت شناختی معتقد است و
لذت بردن و یا خشنودی آدمی از یک امر را معیار سلب و ایجاب اخلاقی قرار میدهد.
همانگونه که اینان معتقدند،هر چه بشر ((واقعیت)) بداند،واقعیت است.
روان شناسی معنوی
فطرت چیست و چه ویژگی هایی دارد؟
فطرت آن وجه روحانی و معنوی وجود آدمی است که با از قوه به فعل درآمدن ویژگی های آن
انسانیت در وجود آدمی تحقق یافته و شکوفا میگردد.
کمال فطرت آدمی در رسیدن به مقام بندگی الهی و تعمیق هر چه بیشتر در این مقام است.
ویژگی های فطری آن دسته از خصوصیاتند که از متن فطرت آدمی بر میخیزند
و اختصاص به آدمی دارند و بشر با شکوفایی آنها ((انسان)) میگردد و این ویژگی ها مقوم انسانیت است آدمی است.
انسان دارای فطرت اخاق است: یعنی در متن فطرت خود هم قادر به درک و شناخت ارزش های اخلاقی است
و هم دارای گرایش ها و کشش های اخلاقی است.
فطرت انسانی دارای مجموعه ای از نیاز ها و کشش های معنوی است که نظیر آن در حیوانات و گیاهان
و اشیا وجود ندارد.کششی اگنگ،اما همیشگی بسوی امر قدسی و متعالی
کشش بسیوی فراتر رفتن از مرزهای زندگی حیوانی و گیاهی صرف،نحوی نیاز به معنایایب قدسی.
نوعی کشش و نیاز ذاتی به سمت ((حق)) و حق گرایی و عدالت خواهی.
در فطرت انسان،یک انرژی فعال و پویا و پر تکابو برای از قوه به فعل در آمدن و سیر در طریق
((رشد)) و ((کمال)) و استقرار در مقام بندگان الهی وجود دارد.
نام این انرژی یا میل و کشش را هر چیزی میتوان نهاد:
انرژی سلامت،نیروی حیاتی یا ………
این میل و انرژی است که ذاتا متمایل به ((دین داری)) و ((دین مداری)) است
و آرامش آدمی را هگام سیر در طریق دین داری تامین می نماید.
برای آشنایی بیشتر با مباحث موفقیت و قانون جذب بر روی عبارتت زیر کلیک کنید: