پذیرش واقعیت برای تغییر زندگی
پذیرش واقعیت برای تغییر زندگی : من انتظار هیچ چیز را ندارم و همه چیز را قبول میکنم
((دست از انجام تمام کارهایی که میدانید نباید انجام دهید ،بردارید.
شروع به انجام تمام کارهایی کنید که میدانید باید انجام دهید.))
این را تصور کنید:همیشه رویای شروع کار خود و رییس خود بودن را داشتید-اینکه خودتان برنامه خود را کنترل کنید
و واقعا چیزی بسازید که به آن افتخار کنید
چیزی که بتوانید به آن بعنوان دستاورد بزرگ زندگی اشاره کنید.
از طریق برنامه ریزی ها،کارکردن های زیاد و تجزیه و تحلیل ها توانستید طوری آماده سازی کنید که این رویا تبدیل به حقیقت شود.
شما همین الان هم یک ایده شغلی فوق العاده دارید.
یک شرکت خوب استخدام کردید تا لوگو و برند جالبی برای شما بسازد
و حالا وقت این است که سراغ کار بروید.اینجاست که نکته جالب قضیه شروع میشود.
البته که شما اول یک مغازه احتیاج دارید،پس اول به سراغ آن میروید
و هفته پیش رو را در خیابان ها رانندگی میکنید و به دنبال محل مناسب میگردید
و با مشاورین املاک حرف میزنید.
آسان نبود اما بالاخره چیزی که میخواهید را با قیمتی مناسب و در مکانی مناسب پیدا میکنید.
مکان دیگری هم بود که واقعا دوست داشتید اما خب،پول شما به آن نمیرسید.
چند چیز کوچک دیگر هم هست که باید به آنها رسیدگی شود،مثل بیمه مالکیت،گواهی کار . هماهنگی مالیت هایتان.
حتی با اینکه هنوز یک دلار هم کسب درآمد نداشتید،باید یک حسابدار استخدام کنید
تا در مسایل مالیاتی پیچیده شما را کمک کند.
در مرحله بعد مغازه شما نیاز به وسله و ملزومات دارد.
پس خرید میکنید و تکتک اقلام لیست خود را خط میزنید.
قطعا به فردی نیاز دارید که آنجا کار کند،الان وقت استخدام کارمند است.این از هم این.
تا اینجا همه چیز خوب پیش رفته…بوم آن معامله که شما برای آن جنگیدید برای اینکه کسب و کار خود را مطمن و برنامه ریزی گردید فروش رفته و شما باید دنبال یک جایگزین باشید.لعنتی.
تنها مشکل این است که قیمت جدیدی که به شما گفته میشود،بسیار فراتر از مدل قیمت شماست.
چطور میتوانید از پسش بر بیایید؟با خستگی به جست و جو ادامه میدهید و از صفر به صفر و باز به صفر میرسید.
این خیلی سریع تبدیل به یک فاجعه میشود.
شما همین الان هم مقدار زیادی زمان و منابع روی آن گذاشته اید و حالا به یک مانع بزرگ خوردید.
حالا متوجه میشوید که باید انتظار چنین چیزی زرا از قبل میداشتید.
این کسب و کار است،همه چیز اشتباه پیش رفته.
موج شک و تردیدها و حدس های دوباره با رگه هایی از واقعیت به سراف شما میآیند.
(((لعنتی.همه چیز داشت خوب پیش میرفت،باید میدونستم جایی مشکل داره))
این حس،شروع به پدیدار شدن و رشد میکند تا جایی که شما را به پایین میکشد.
ساختن یک کسب و کار جدید به این معناست که باید هه چیز را از اول کلا مورد ریسک قرار دهیم.
مقاله مرتبط: تبدیل افکار منفی به مثبت
پذیرش واقعیت برای تغییر زندگی آیا اصلا ارزشش را دارد؟
حالا که واقعا درباره آن فکر میکنید،شما نسبت به کار قبلی که داشتید،وقت بیشتری روی این کار گذاشتید،خیلی بیشتر.
منظور این است:بی خیال روز و شب کار کردن ها و سخت نفس کشیدن ها.
شما کنترل کمتری روی زمان خود نسبت به قبل دارید.
اصلا چرا فکر کردید بهتر است برای خودتان کار کنید؟
این چیزی نیست که شما برای آن تلاش کردید،هست؟
شاید همه چیز از اول اشتباه بود.کمکم احساس میکنید که کمی تاریک تر شده و با نگاه کردن به فرصت هایی که از دست داده اید
افسرده میشوید و خودتان را روی زمین میکشید و نزد ریس قدیمی خود میروید تا کار قبلی خود را پس بگیرید.
آروم؟پیش از اینکه از خودتان جلو بزنید،قدمی به عقب بردارید.
چیزهای قابل انتظار را انتظار داشته باشید.اینجا واقعا چه خبر است؟
ساده است.شما هم مثل هر کس دیگری با انتظارات خود سنجیده میشوید.
درباره انتظارات زشت مخفی و خاین حرف میزنیم که زیر بلوک ها و موتنع جاده ای وجود دارند.
آن نوع انتظارات که حتی از وجود آنها خبر نداشتید تا اینکه جلوی چشم شما آمدند و هوا را از ریه های شما بیرون کشیدند.
وقتی که شما و من یک پروژه تغییر دهنده زندگی انتخاب میکنیم،با چیزهایی که میدانیم،برای آن آماده میشویم.
این شامل چیزهایی از تجربیات ما است،چیزهایی که خواندیم،شنیدیم و تصور کردیم.
شروع به تصویر سازی آن در ذهن خود میکنیم.تحقیق میکنیم و از دیگران نظرشان را میپرسیم و سوراخ های اطلاعات را میبینیم.
ما شروع به ساختن یک ایده میکنیم که چه طور خواهد بود و به کجا خواهد رسید.
این تصویر،تبدیل به یک الگو میشود که ما طبق آن کار و برنامه ریزی میکنیم.
چیزی که نمیبینیم این است که ما همچنین در حال ساختن یک دنیا از انتظارات مخفی هستیم
همان انتظارات و توقعات که میتواند بهترین نقشه ها و ایده های ما را پیش از شکوفا شدن نابود کند.
قدرت نداشتن شما،رابطه مستقیمی با فاصله بین انتظارات مخفی شما و واقعیت شما دارد
هر چه این فاصله بیشتر باشد،بیشتر احساس بدی میکنید.
دلال توقعات را کنار بزنید
حالا که مشکلات خود را با توقعات دستگیر کردید،شروع به فهمیدن چیزی میکنید و آن،همان تعدا زیاد سختی و پیچدگی در زندگی شماست که نتیجه مستقیم انتظاراتی است که داشتید.
ما از یک مثال کاری استفاده میکردیم که بد پیش رفت،اما در زندگی خودتان رابطه شکست خورده تان
نارضایتی در کار و پایبند نبودن به رژیم غذایی،همه به توقعات بر میگردد.
پذیرش واقعیت برای تغییر زندگی چند بار به خود گفتید((فکر نمیکردمم اینطور شود؟))
آخرین باری که از کسی عصبانی شدید چه؟آیا به خاطر میآورید؟
چند لحظه موقعیت را بررسی کنید و خیلی زود متوجه میشوید که خشم شما ساخته ای از توقعات شما بوده است.
فاصله ای بین چیزی که هست و چیزی که باید میبود.
زندگی بیشتر شبیه یک رقص است تا یک رژه؟
ذهن ما هر نوع پروسه فکری خودکاری را دارد که ما حتی نمیدانیم وجود دارد.
انتظارات فقط یکی از آنهاست.اگرچه یکی از مهم ترین هاست.
همه دوست داریم به چیزی به اسم اختیار باور داشته باشیم.
ما به تفکراتی ارزش میدهیم که خودمان آزادانه انتخاب کردیم که چه کاری را چه زمانی انجام دهیم.
میخواهیم حس کنیم که سرنوشتمان را خودمان کنترل میکنیم و آینده خود را شکل میدهیم.
اما وقتی که ذهن ما با این پروسه افکار خودکار رهبری میشود آیا واقعا اختبیار داریم؟
عده زیادی ممکن است بگویند که اختیار نداریم.گوش کنید،این اختیاری است که شما دارید:
دست از انجام تمام مزخرفاتی که میدانید نباید انجام دهید،بردارید
و شروع به انجام مزخرفاتی کنید که میدانید باید انجام دهید،همه ی آنها.
این چیز های اختیاری حالا آن چنان آسان هم نیست،مگه نه؟
پذیرش واقعیت برای تغییر زندگی ((هیچ فردی که بر خودش تسلط ندارد،آزاد نیست))
هنگامی که زندگی متناسب است
((من از هیچ چیز انتظار ندارم و همه چیز را میپذیرم)) این آخرین بیانیه شما باید باشد.
بگذارید این موضوع را کمی روشن تر کنیم،شما در لحظه زندگی میکنید.
شما نگران آینده یا فرار از گذشته نیستید.
شما براحتی شرایط خود را میپذیرید به آن صورتی که رخ میدهد.
با پذیرش همه چیز،این معنا منتقل نمیشود که شما با همه چیز راحتید یا موافقید بلکه یعنی شما
براحتی شرایط را در اختیار دارید.
بخاطر داشته باشید هنگامی که شما احساس مالکیت و مسلویت داشته باشید،همیشه میتوانید تغییر ایجاد کنید.
گاهی این به تنهایی موثرترین راه برای حل مسایلتان است،آنها را باید به دست بگیرید.
به دنبال رخ دادن وقایع آنطور که میخواهید نباشید،آنها را آنطور که قرار است رخ بدهند،بخواهید که رخ بدهند.
در اینصورت همه چیز بر وفق مراد خواهد بود.