کشف سرنوشت و زندگی فردی
کشف سرنوشت و زندگی فردی :پیش از اینکه متولد شوی پروردگار به تماشای تو نشسته بود.
او تو را با موهبت ها و نعمت هایی ویژه راهی کرد.
ایده ها و خلاقیت هایی در ذهنت قرارداد و جنبه های خاصی در وجودت نهاد تا به تعالی برسی.
پس چرا این روزها افراد بسیاری از زندگی خود ناراضی هستند،به یک شغل پیش پا افتاده بسنده
و تلاش میکنند خرج خود را در بیاورند؟
چرا در این شرایط نلخوشایند گیرکرده اند؟
پاسخ ساده است آنها رویاها و خواسته هایی را که خدا در قلبشان نهاده است دنبال نمیکنند.
اگر به سمت سرنوشت مدنظر خدا حرکت نکنیم همیشه با کشکمشها و نارضایتی هاییی روبه رو خواهیم شد.
با گذر زمان از بین نمیروند و تا زنده ایم در وجودمان خانه میکنند.
ناراحت کننده ترین رویداد این است که عمر زندگی زمینی ات به سر آید و متوجه شوی واقعا زندگی نکرده ای و آن چیزی که خدا میخواست نشدی.
فقط یک زندگی عادی و معمولی داشتی،میتوانستی اما بدون شور و شوق زندگی کردی و اجازه دادی ظرفیت های درونی ات دست نخورده باقی بمانند.
از کسی شنیده ام ثروتمند ترین بخش جهان ،فورت ناکس یا ذخایر نفتی خاورمیانه نیست
حتی معادن طلا و الماس آفریقای جنوبی هم نیست.
شاید خنده دار باشد،غنی ترین مکان های سطح زمین گورستان ها هستند
زیرا در مزارهای شان تمام آرزوها و رویاای محقق نشده آرمیده اند
کتابهایی که هرگز نوشته نشدند،تجارت هایی که هیچ وقت آغاز نشدند و رابطه هایی که شکل نگرفتهند
و در زیر خاک دفن شدهاند.
متاسفانه ظرفیت ها و قدرت های شگفت انگیزی در آن قبرها نهفته است.
از دلایل عمده دلسردی و بی انگیزه بودن افراد این است که سرنوشت خود را کامل نکرده اند.
این را بدان خداوند هدیه ای به تو بخشیده و گنجینه ای در وجودت نهاده است
اما تو باید نقش خود را در بیرون آوردن این گنج ایفا کنی.
چگونه؟ساده اسن:با عزمی استوار بر سرنوشت الهی ات تمرکز کن و به سمت رویاها و آرزوهایی قدم بردار
که خدا در دلت قرار داده است.
کشف سرنوشت و زندگی فردی : هدف ما باید زندگی کردن به بهترین شکل ممکن باشد.
باید شور و شوق رویاهای مان را دنبال کنیم و وقتی نوبت رفتن ما فرا می رسد
از ظرفیت های خود بیشترین بهره را برده باشیم.
ما گنجینه هایمان را دفن نمیکنیم و در عوض میخواهیم به بهترین نحو زندگی کنیم.
چگونه میتوان سرنوشت الهی را کشف کرد؟پیچیده نیست.
سرنوشت تو همان چیزی لست که هیجان زده ات میکند.
در مورد چه چیزی شور و شوق داری؟واقعا عاشق چه کاری هستی؟
سرنوشت تو بخشی از رویاها ،آرزوهای قلبی و ذذات وجودی توست
زیرا خداوند تو را آفریده و همان کسی است که در وهله اول این آرزوها را در دلت قرار داده است.
چون سرنوشت تو همان چیزی است که از آن لذتت میبری.
برای مثال،اگر عاسق کودکان هستی،سرنوشت تو به احتمال زیاد به آنها مربوط میشود-آوزش،مربی گری
مراقبت و هدایت از آنها.
یا شاید عاشق ساخت و ساز و نوسازی باشی.
احتمالا سرنوشتت به ساختمان سازی،طراحی یا معماری مربوط میشود.
شاید شغلت را دوست نداری،هر صبح از رفتن به کار هراس داری و کار برایت بی مغهوم و پیش پا افتاده به نظر می رسد.
اگر این گونه است زمان آن رسیده تا در شغلت تجدید نظر کنی.
قرار نیست بدبخت باشی و زندگی بیثمری را بگذرانی.
مطمن شو در مسیری که تو را به سرنوشتت نزدیک میکند قرار داری.
۲۵ سال از عمرت را بیهوده نگذران،کارهایی که دوست نداری را انجام نده
راحت طلب نباش،تن پروری نکن،نه،به سرنوشت الهی خود قدم بگذار.
ما باید عاشق کاری که انجام میدهیم باشیم.
باید هر روز با شور و اشتیاق به محل کار برویم.منظور این نیست که سخت کار نکنیم یا اینکه هیچ روز خسته کننده ای نخواهیم داشت
و آدم های بد قلق سر راهمان قرار نمیگیرند.
اینها در زندگی همه رخ میدهد.در نهایت باید از کار خود خشنود باشیم.
وقتی شب به منزل برمیگردی باید احساس پیشرفت کنی،حس کنی در تبدیل جهان به مکانی شایسته تر نقش داشته ای.
وقتی سرنوشت خود را کشف کنی و در قلمرو خود گام بداری کامیاب خواهی شد.
یک سگ شکاری خوب را در نظر بگیر-شکار برای نژاد آنها طبیعی است.
او را در محطوطه ای محصور قرار بده.
تمام روز در حیاط دراز خواهد کشید،تنبل،بیحرکت و بی انگیزه،فقط روز را میگذارند
اما وقتی صاحب او میآید و حصار را برمیدارد و سگ متوجه میشود وقت شکار رسیده است،گویی جان میگیرد.
شروع میکند به پارس کردن،میپرد و با هیجان در حیاط دور میزند.
کشف سرنوشت و زندگی فردی تفاوت این رفتارها مثل روز و شب واضح است.چرا؟
زیرا خداوند سگ های شکاری را این گونه طراحی کرده است.
خداوند آن اشتیاق را درون آنها نهاده ،پس هیجان و انگیزه طبیعی است.
لازم نیست برای خوشحال بودن خود را مجبور کنند.
وقتی سرنوشت خود را در برمیگیریم و همان کاری را انجام میدهیم که برای آن ساخته شدیم
ذوق و اشتیاق از سر و وری ما میبارد.شاید هر روز بالا و پایین نپریم
اما در عمق وجودمان میدانیم این همان کاری است که باید انجام بدهم.
به همین دلیلی متولد شده ام و این سرنوشت من است.
مقاله مرتبط: زندگی عاشق توست
حس میکنی این سرنوشت برایت مقدر شده و مقصود الهی است که خالق کایان آنرا در وجودت نهاده است.
بخشی از ذات تو و خود حقیقی ات است.
سرنوشتت با تو هماهنگ است
اگر احساس رضایت نمیکنی،احتمالا در مسیر سرنوشتت گام بر نمیداری.
مطمن شو دنبال همان رویای خادای ات می روی.
آیا ظرفیت هایت را بروز میدهی؟بهترین عملکردت را کسب کرده ای؟
میدانی چه استعدادی داری؟در کدام بخش بینظیر هستی؟
اگر میخواهی سرنوشت خود را کامل کنی،باید همان کاری را که خدا میخواهد انجام دهی.
مطمن شو در همان قلمرویی که به آن اشتیاق داری اعمال قدرت میکنی.
باید با همین طرز فکر زندگی کنیم،تلاش کنیم تا بینظیر باشیم
سرنوشت را دنبال کنیم،بهترین نسخه خودمان را ارایه دهیم و در این میان خداوند را ستایش کرده ایم.
قطعا نمیشود آدم انگشتانش را دراز کند و شغل خود را تغییر دهد
اما حداقل زندگی ات را برسی کن و از اینکه چگونه اوقات خود را سپری میکنی با خبر باش.
آیا علاقه ات را دنبال میکنی؟آیا استعدادهای خود را شناخته ای؟
اگر نه،نظرت راجع به تغییر کردن چیست؟زمان کوتاه است.
موردی را پیدا کن که به آن اشتیاق داری و اجازه بده آنرا امتحان کنیو خداوند گامدبه گام تو را راهنمایی کند.
خداوند به تو هم استعدادها،موهبت ها و مهارت های بینظیر داده است.
آنها را بی اهمیت ندان.شاید در برقراری معامله و ارتباطات استعداد داشته باشی
شاید مشاور ورزشی یا بازاریابی ماهر باشی،هرچه هست آنرا به دلیل طبیعی بودن نادیده نگیر.
شاید دقیقا همان چیزی است که خدا برایت در نظر گرفته باشد.
ممکن است بخشی از سرنوشتت باشد.
مطمن شو آنرا تمام و کمال شکوفا میکنی
به یاد داشته باش آنچه برای یک تن خسته کننده به نظر میرسد،برای دیگری روح افزاست
زیرا پاره ای از سرنوشت اوست.