جادوی نوشتن اهداف
جادوی نوشتن اهداف : بدون هیچ مشغله ی ذهنی دیگری ،لیست آرزو های خودتان را بنویسید
به کافه ای بروید ،یک قهوه سفارش دهید و یا در خانه یک چای نعناع دم کنید. آهنگ مورد علاقه تان را بگذارید و شروع به نوشتن کنید.
سریع بنویسید.معطل نکنید.اگر آرزویی دارید که می خواهید به علت اینکه خیلی بزرگ و غیرقابل دسترس است آن را ننویسید ،اتفاقا آن را بنویسید و کنارش یک ستاره بزنید.
از اینکه زیاد بخواهید نهراسید.حتی آرزوهایی که عملا راهی برای بدست آوردن شان نیست را هم بنویسید.
به نوشتن ادامه دهید. با قلب خود بنویسید و تا جایی که می خواهید لیست را ادامه دهید.
لو هولتز ،مربی مشهور تیم فوتبال ،این کار را در سال ۱۹۶۶ انجام داد. او بیست و هشت ساله بود که سر میز غذا خوری خانه اش نشست و ۱۰۷ آرزوی محال را نوشت.
به تازگی شغلش را از دست داده بود ،پولی در بانک نداشت و همسرش بت ،بچه سوم شان را هشت ماهه باردار بود.
او انقر افسرده شده بود که بت کتاب ((جادوی فکر بزرگ )) را به او داد که به او روحیه دهد.
هولتز می گوید تا آن موقع کاملا آدم بی انگیزه ای بودم.
((افراد زیادی وجود دارند که هیچ کار خاصی با زندگی خود انجام نمی دهند و من یکی از آن ها بودم.این کتاب می گفت قبل از اینکه بمیرید باید تمام آرزوهایی که می خواهید به آن دست بیابید را بنویسید))
جادوی نوشتن اهداف :اهدافی که او بعد از خواندن آن کتاب نوشت هم شخصی بودند و هم حرفه ایی.
اکثر آن آرزوها برای یک مرد بیست و هشت ساله بیکار غیر ممکن بودند.
از جمله آرزوهای او عبارت بودند از شام خوردن در کاخ سفید ،حضور در برنامه تلویزونی به نام امشب ،ملاقات با پاپ ، سرمربی شدن در تیم نوتردام ، قهرمانی در مسابقات ملی ،بهترین مربی سال شدن ،فرود با هواپیما روی یک ناو ، بیرون پریدن از یک هواپیمای در حال پرواز.
لو هولتز به ۸۱ آرزو از ۱۰۷ آرزویی که در سال ۱۹۶۶ نوشته بود رسید.
بنابراین به خودتان اجازه رویا بافی بدهید ،اینکه کاملا غیر واقع باشید.
ریچارد بولز می گوید :((یکی از غمناک ترین حرف ها میان مردم این است که ((بیخیال ،واقع بین باش))
در فهرست آرزوهایتان قله ی کلیمانجارو را فتح کنید. یک بیمارستان یا مدرسه وقف عام کنید.
یک آهنگ اپرا بسازید.پدر و مادر بهتری باشید.در سالن موسیقی کارنیه فلوت بزنید. اختراعی به ثبت برسانید.
در تلویزون ظاهر شوید.یا هر برنامه محال مشابه ی دیگری را در نظر بگیرید.
اگر پول و زمان عامل تاثیر گذلری نبودند می توانستید به آن برنامه دست بیابید.پول و زمان عامل تعیین کننده نیستند.
کاری کنید اتفاق بیفتد : دنبال علایم و نشانه ها باشید
وقتی هدفی را با اعتقاد کامل نوشتید ،از کجا بفهمید که در مسیر درست قرار دارید ؟؟
علایم دورتا دور شما وجود دارند -گاهی به معنای واقعی کلمه-
نوشتن آرزوها پیامی به عالم هستی مخابره می کند که ((آهای !من آماده ام ))و ((لحظه های برو)) علایمی هستند که در جواب برای ما ارسال می شود به این مضمون که ((پیام شما دریافت شد و در حال پیگیری است))
مقاله هدف زندگی چیست
جادوی نوشتن اهداف : کمکی از سوی مغزشما
نوشتن آرزوها و خواسته هایتان مثل این است که تابلوی ((باز است )) روی شیشه ی مغازه ای نصب شده باشد.
یا به قول دوستم نوشتن مانند این است که برای شروع بازی اعلام آمادگی می کنید.
نوشتن بر روی کاغذ ،قسمتی از مغز به نام دستگاه فعال سازی شبکه ای را در حالت آماده باش قرار می دهد که شما را وارد بازی کند.
در قسمت پایه مغز ،به اندازه یک انگشت کوچک ،گروهی از سلول ها قرار دارد که کارشان دسته بندی و ارزش گذاری اطلاعات ورودی است.
این امر کنترل دستگاه فعال شبکه ای (آر – ای-اس) نامگذاری شده است.
این دستگاه اطلاعات اضطراری را به بخش فعال مغز می فرستد و اطلاعات غیر اضطراری را به قسمت نیمه هوشیار می فرستد.
آر ای اس مغز را بیدار می کند و آن را هوشیار و آماده نگه می دارد- درست همانسوری که بی شک گریه نیمه شب کودکتان از انتهای راهرو می تواند شما را از خوابی عمیق بیدار کند.
(آر .ای.اس) سرو صدا های غیر ضوری ذیگر در نیمه شب مثل چکه کردن شیر آب ،صدای جیزجیزک ها ، یا ماشین های در حال عبور را ارزیابی می کند و با جدا کردن آنها ،تنها شما را برای موارد اضطراری بیدار می کند.
بچه شروع به گریه می کند و ناگهان شما در رختخواب می نشینید و آماده هستید که به مشکل بچه رسیدگی کنید.
دستگاه فعال ساز شبکه ای درست مانند یک فیلتر برای مغز کار می کند. نوشتن ،تنظیمات فیلتر را ره اندازی می کند.
و چیط هایی پدیدار می شوند که به خاطر سیستم فیلتر کننده شما هستند.
اگر تا به حال خودروی آبی رنگ نداشته باشید و بعد یا ۲۰۶ آبی بخرید ،ناگهان همه ی شهر آن۲۰۶ آبی را میبینید.
ناگهان تعجب می کنید که این همه ۲۰۶ آبی از کجا آمده اند ؟؟
اما آنها از قبل آنجا وجود داشتند ،فقط اینکه شما به آنها توجه نمی کردید.
نوشتن هدف روی کاغذ ،درست مانند خریدن ۲۰۶ آبی رنگ است. این کار فیلتری را راه اندازی می کند که به شما کمک می کندد به نکات خاص اطرافتان توجه کنید.
نوشتن ،ماشه دستگاه فعال ساز شبکه ای را می چکاند ،که آن هم به نوبه ی خود ،پیامی به سلول های نیمکره ای می فرستند که ((بیدار شو ! توجه کن !جزییات را از دست نده !))
وقتی هدف را یاداشت می کنید مغز شما با اضافه کاری برای رسیدن به آن به شما کمک می کند ، و توجه شما را به علایم و نشانه هایی جلب می کند که مانند ۲۰۶ آبی رنگ ، از قبل در اطرافتان وجود داشته اند.
اغلب وقتی هدف روی کاغذ نوشته می شود ،بدون نیاز به تلاش بیشتر شما تحقق می یابد.اما کا از محکم کاری عیب نمی کند .
هر چه زرق و برق چیزی که می خواهید به دست آورید را بیشتر کنید ، و هر چه از جنبه تفنن و سرگرمی به آن نگاه منیذ ، دیگران بیشتر راغب می شوند که در تحقق اهداف شما نقشی ایفا کنند.
منظور از نوشتن اهداف چیست و چه باید نوشت؟؟؟
وقتی جوابی برای سوال فوق ندارید ،وقتی نمی دانید اهدافتان چیست،می توانید از نوشتن برای رسیدن به هدف درست استفاده کنید.
نوشتن راه خودش را پیدا می کند
رسیدن به اوج زندگی
چرا گاهی به زبان آوردن چیزی که می خواهیم آن را به دست بیاوریم اینفدر سخت است؟؟؟
آیا از خواسته های خود مطمن نیستیم؟یا اینکه فکر می کنیم لیاقت بدست آوردن آنها را نداریم؟آیا از اینکه زیاد طمع به خرج دهیم می ترسیم؟
((همه ی ما ذاتا ، از به اوج رسیدن واهمه داریم. خواستن چیزهای خارق العاده نیروی خاصی به انسان می دهد.
از عنوان هنرمند سایه نشین استفاده می کنیم-همگی ما به هر اندازه ی که شده روی صندلی های نمایش زندگی خودمان نشسته ایم.
اگر بخواهید می توانید حرکتی پیوسته و مداوم به سوی نور روی صحمه و اوج زندگی خود داشته باشید))حتی وقتی به سوی نور کشیده می شویم ،دچار ترس و دلهره می شویم و با خجالت از آن فرار می کنیم.
((همیشه شاهد این مسله هستیم که مردم آرزوهای خود را کوچک می کنند))
به جای هنرمند سایه نشین شدن ،حرکت کنید و به اوج زندگی خود برسید
حالا نوبت شماست
از کجا بفهمید چه می خواهید؟؟؟ چطور بدانید که اهداف خودتان چیست؟؟؟
چطور از میان انبوهی از خواستخ خایتان مهم ترین را تشخیص دهید؟؟؟
اگر حتی مطمن نیستید که چه می خواهید چه برسد به اینکه بدانید چگونه به آن برسید ،به نوشتن اجازه دهید که شما را به سوی هدفی که باید بروید هدایت کند.
۱-جادوی نوشتن اهداف : نوشتن اول صبح بهترین راه برای آشکار کردن خواسته هایتان است.ساعت را یک ربع زود تر از زمانی که معمولا بیدار می شوید کوک کنید و به محض بیدار شدن شروع به نوشتن کنید.
کاغذ و خودکار را از قبل کنار تخت بگذارید و در همان حال خواب آلود بنویسید
۲-سه سوال در مورد زندگی خود مطرح کنید ،آن ها را بنویسید و به طور اتفاقی در پاکت های شماره گذاری شده قرار دهید.
طی مدت چند ساعت و یا حتی چند هفته فکر کنید ،سپس بایستید و داستانی درباره ی هر آنچه که توجه شما را جلب می کند و یا از ذهن تان عبور می کند بنویسید.
پس از ایتکه داستان را نوشتید ،یکی از پاکت ها را باز کنید و ببینید به کدام سوال پاسخ داده اید.
با نوشتن ،ضمیر ناخودآگاه تان به شما اجازه میدهد چیزی که می خواهید را بفهمید. متن نوشته شده با انسان صحبت می کمد،نشانه می دهد ،که البته آگاهی به صورت غیر مستقیم است.
با دقت گوش دهید.برای معنی کردن از نوشتن استفاده کنید.
و بزرگ فکر کنید.از رسیدن به اوج زندگی خود ترس نداشته باشید.
نلسون ماندلا در ابتدای یک سخنرانی خود می گوید :(( با بازی کردن مقش های کوچک ،خدمتی به دنیا نمی کنید.چرا نباید یک شخصیت یرجسته باشید؟؟؟))
به محض اینکه شروع به نوشتن اهداف خود می کنید،مغز همه نوع کمک جدیدی به شما می کند :افکار بدیع ،انژی دهنده طراحی و گسترش خواسته های بلند پروازانه ی شما می شود.
برای آشنایی بیشتر باجادوی نوشتن اهداف قوانین موفقیت دوره کووین ترودو مولتی میلیاردر آمریکایی را مطالعه کنید: