روانشناسی احساسات و هیجانات
روانشناسی احساسات و هیجانات :باید بیاموزیم و چنین فکر کنیم که احساسات ،مستقل از عادت ها هستند.
ما ممکن است به آسانی به کار ها و تفکراتی عادت کنیم، ولی باید احساسات را بعنوان امری مرتبط با ((حواسمان))
ببینیم که چیزی کاملا مجزا از عادات است.
البته احساسات هم از جوانب مختلفی مانند عادات است و هم احساسات و هم عادت ها
به کار های بستگی دارند که مکرر انجام میدهیم.
و همچنین همان طور که میتوانیم عادت ها را ترک کنیم ،افزایش دهیم ،بهتر کنیم یا تغییر دهیم
،همان کارها را میتوان با احساسات نیز انجام داد.
در علم روانشناسی ،اصطلاحی داریم که میگوید((احساسات به وسیله تمرین عمیق تر میشوند))
اگر یک فرد به یک حالت احساسی اجازه دهد که وجودش را فراگیرد ،برای بار دوم راحتر میتواند پذیرای آن احساس باسد.
و بار سوم و چهارم نیز راحت و راحتر این کار را انجام خواهد داد.
این به همین ترتیب تا زمانی ادامه پیدا میکند که این احساسات تبدیل به ((طبیعت ثانویه)) فرد شوند.
همانطور که اشاره شد،از این منظر،لحساسات شبیه به عادتها هستند.
بنابراین اگر احساس نامطلوبی یک بار به سراغ ما آمد،باید بکوشیم که هر چه سریع تر از شر آن خلاص شویم
یا حداقل کاری کنیم که بر این احساس مسلط شویم.
در غیر اینصورت،ممکن است این احساس مانند یک عادت بد در ما ریشه بزند.
بهترین کار برای اینکه از شر این احساس خلاص شویم ،زمانی است که تازه این احساس به ما دست داده است.
. اگر در ابتدا این کار را انجام ندهیم ،این احساس بیشتر به ما دست میدهد و کار مهار این احساس توسط ما سختتر و سخت تر خواهد شد .
روانشناسی احساسات و هیجانات
آیا تا کنون حسودی کرده اید؟؟؟
اگر این چنین است ،یادتان می آید که چه احساس بدی به شما دست داده بود؟؟؟
به یاد دارید که چگونه این حس حسادت با ظرافت در گوش ارداده شما پیشنهاداتی تنفر انگیز می خواند؟؟؟
به خاطر می آورید که چگونه سم در خونتان ترشح میکرد؟؟؟
آیا به یاد می آورید که چگونه از آن به بعد کمکم احساساتی در درون شما رشد کردند و سعی کردند تا کنترل ذهن شما را به دست بگیریند؟؟
بله. همین طور است. اگر یکبار به کسی حسادت کنید،دفعه دیگر میتوانید بهتر اینکار را انجام دهید.
به نظر میرسد که حسادت برای شما همه چیز را فراهم میکند که بار دیگر راحتتر این احساس به شما دست بدهد.
کم کم همه چیز به رنگ حسادت در می آید و غولی به نام حسادت در ذهن شما رشد میکند.
تمام احساسات و عواطفی که دارید مانند همین حسادت است.
اگر شما به خشم راه دهید،دفعه بعدی راحتتر خشمگین میشوید و با تحریکات کمتری،این احساس سریع تر به شما دست میدهد.
عادت کردن به داشتن احساسات بد طولی نخواهد کشید که بع آرامی خودش را در منزلگه ذهن شما جای میدهد.
اضطراب یکی از این احساسات بد است.
افراد در ابتدا درباره چیزایی یزرگ احساس اضطراب میکنند ولی بعد،چون به داشتن اظطراب عادت کرده اند
با چیز های کوچک تر هم مضطرب میشوند.
اگر خیلی به داشتن اضطراب عادت کنید ، تصور می کنید که انواع چیز های بد به سمت شما هجموم آورده اند و در نهایت مظطرب خواهید شد.
در این حالت ،مثلا اگر بخواهید به مسافرت بروید،اضطراب دارید،اگر برایتان پیغامی برسد اضطراب دارید که پیام های بدی باشد،اگر ببینید فرزندتان کمی بیش از حد آرام است،اضطراب دارید که این کودک مریض شده است.
اگر شوهرتان به فکر فرورفته باشد و در ذهن خودش به برنامه ریزی کاری اش بپردازد،اضطراب دارید که شوهرتان دیگر شما را دوست ندارد و مواردی مانند این.
در نهایت ،همه ی زندگی شما اضطراب میشود و هر بار هم که بیشتر تضطراب داشته باشید،این اضطرابتان بیشتر میشود.
و حتی بعد از مدت کوتاهی این استرس و اظطراب خودش را در اعمال شما هم نشان میدهد
آن هم به این شکل که نه تنها ذهنتان در اضطراب غوطه ور میشود،بلکه پیشانی تان هم چین های پر رگی بین ابروهایتان نشان میدهد و صدایتان تن خاصی به خود میگیرد که تشخیص اینکه اضطراب دارید،کاملا واضح خواهد بود.
حسدت،خبر چینی و احساساتی مانند این ها نیز همه به دلیل تمرین به وجود آمده اند، اما تمریناتی ناخواسته
و ناشی از نا آکاهی نسبت به آنچه بیان کردیم. ریشه همه آنها در سینه انسان هایت و تنها خود انسان است که
میتواند آنها را قوی کند و یا کاری کند که مجال رشد پیدا نکنند.
هر بار که شما به این احساسات منفی راه بدهید ،کار نفوذ این عادت در ذهنتان را برای بار بعد آسانتر کرده اید.
روانشناسی احساسات و هیجانات : برخی اوقات با تقویت یک احساس پوچ،شما به رشد چندین احساس پوچ مشابه،کمک میکنید.
اکنون دیگر با خودتان است.اگر میخواهید به این احساسات پست اهمیت دهید،میل خودتان است.
کسی جلوی شما را نخواهد گرفت.هیچ کس دیگری نیز این مشکل را بر گردن نخواهد گرفت.
شما باید میدانستید که با اهمیت دادن به این مشکلات و احساسات،راه نفوذشان را باز گرده اید
حال عمل کردن یا پشت گوش انداختن آن با شماست.
ما قانون این احساسات را به شما میگوییم و شما میتوانید از آن استفاده کنید یا استفاده نکنید.
این دیگر بستگی به خودتان دارد.
در صورتی که میخواهید از این احساسات رهایی پیدا کنید،هر زمانی که احساس کردید که احساس یا فکری منفی به سمت تان می آید،این احساس یا فکر منفی را از سرتان بیرون کنید و به چنین فکری بگویید:((ورود ممنونع))
البته ممکن است در ابیتدا کار به این سادگی ها هم نباشد و این احساس مقاومت کند،ولی شما نباید تسلیم شوید
و باید به این فکر بگویید که بیرون برود.دفعه ی بعدی،ممکن است باز هم به سمت شما برگردد
ولی این بار دیگر به اندازه دفعات قبلی قوی نخواد بود.
چون این بار شما قوی تر شده اید و او ضعیف تر است.
پروفسور جیمز میگوید»((حتی اگر از ابراز احساس و علاقه نیز سرباز زنید این احساس در شما میمیرد.))
برای اینکه خشمتان را آرام کنید،از ده تا یک بشمارید و اگر این مار را بکنید،اوضاع در آن تحظه ای که عصبی بودید،به نظرتان خنده دار خواهد آمد؟؟؟
برای اینکه شجاعت ذاشته باشید تنها لازم است آنرا بیان کنید.
از طرف دیگر،اگر تمم روز در یک حالت ناراحتی بنشینید و زانوی غم بغل بگیرید و با صدایی غمگینانه به همه چیز دنیا پاشخ دهید،همین کافی خواهد بود تا این احساسات منفی ،شما را در برگرفته و در وجود شما لنگربیندازد.
هیچچیز از این برای شما کارساز تر نخواهد بود. اگر بخواهیم بر تمایلات احساسی که در وجود ما است غلبه کنیم
باید با ارداه در درجه اول با خونسردی،بر خلاف جهتی حرکت کنیم که این افکار ما را هداین میکنند.
بنابراین پیشانی تان را صاف کنید،چشمان ذهنتان را باز کنید و بجای اینکه جنبه های منفی کار را ببینید،جنبه های مثبت را ببینید و در نهایت قلبتان را به این روش عادت دهید.
مقاله تاثیر کلمات بر آب وکاینات
برای آشنایی بیشتر با مباحث احساسات و قانون جذب بر روی عبارت زیر کلیک کنید: