فکر و تفکر چیست
فکر و تفکر چیست :تحجر و تفکر واقعیتها را می آفریند.
برای نشان دادن نحوه خلق جهان،باید نظام عاطفی و عقلانی انسان توضیح داده شود.
جهانی را که ما می شناسیم بدون ادراک کننده وجود ندارد.
اگر جهانی مستقل از ذهنها نیز وجود داشته باشد و ذهنها نمی توانستند مورد استفاده قرار گیرند
هیچ راهی برای اندیشیدن درباره جهان وجود نداشت.و عملا برای انسان تفاوتی بین جهان شناخته شده
و نبود جهان ،وجود نداشت.
پس این تفکر است که به شناخت و در نتیجه خلق واقعیتها میپردازد.
پیشرفت کشورهای توسعه یافته محصول توسعه انسانی آنهاست.
نیروی انسانی توسعه یافته است که به کشف علم و تکنولوژی میپردازد،برنامه میریزد،مدیریت میکند.
مهمترین عامل توسعه در نیروی انسانی نیز توانایی فکری است.
علوم و تمدن بشر زاییده ی تفکر می باشد. با توسعه انجار گونه علم،تکیه بر انباشتن اطلاعات نیروی انسانی
به توسعه نیروی انسانی منجر نمیشود زیرا به سرعت دانسته های علمی و مهارتهای ناشی از آن کهنه میشود.
تنها افرادی قادر هستند در این تحول سازگار بمانند که با تکیه بر توان فکری خود بتوانند در
موقعیتهای جدید از اطلاعات موجود-که لمروزه براحتی در دسترس همگان قرار دارد-استفاده کنند.
مفهوم تفکر و تفکر منطقی
بر خلاف نظریه ای که مدعی است مفهوم تفکر منطقی روشن نیست و فرمول بندی کردن تفکر مشکل است
زیرا تجربه های مختلف را از طریق تفکر بدست می آوریم که برای هر کدام فرمول جداگانه ای را برای تفکر می طلبد
تعریف معروفی که منطقیون قدیم درباره تفکر ارایه داده اند،فکر را مرتب کردن امور معلوم برای
منجر شدن به کشف مجهول دانسته اند.
کانت درباره تفکر میگوید: اندیشه ،گسستن و پیوستن مداوم است
اندیشه به هم پیوستن تصورهاست.هر گونه اندیشه ای در درون یک وحدت صورت میگیرد
از میان رفتن این وحدت ،باعث ابهام،پریشانی و بی نطمی میشود.
تفکر
میتوان تفکر را تلاشی برای تشخیص مساله،جستجوی اطلاعات و یافتن رابطه بین اطلاعات
از طریق باز آرایی آنها به وسیله تخیل دانست.
در این تعریف،کلمه تلاش به ارادی و آگاهانه بودن رفتار اشاره دارد و تفکر را از رویا،توهم
و دیگر رفتار های غیر ارادی متایز میسازد.
تفکر منطقی
منظور از تفکر منطقی صرفا به معنی تفکر بر اساس (منطق صوری) و صورتهای قیاسی نیست
جان دیویی در همین خصوص میگوید:ما باید بین شکل منطقی و روش منطقی تمایز قایل شویم.
مثلا وقتی میگوییم کسی منزقی سخن میگوید یا عمل میکند و فرد دیگر غیر منطقی
منظور نیست که فرد اول از قیاسها استفاده کرده است بلکه منظور،نظم و محاسبه گری است
که برای رسیدن به هدفی که در ذهن داشته است بکار گرفته است.
نمیتوان از صحت محصول تفکر،اطمینان کسب کرد.هدف این است که بطور نسبی
این اطمینان افزایش یابد،زیرا چنان که در مبحث رابطه تفکر با ملاک حقیقیت بیان خواهد شد
ملاکهای حقیقیت(ملاکهای صحیح بودن شناخت) ملاکهایی بقینی و اطمینان بخش نیستند.
هیچ یک از علوم بشری،یقینی و اطمینان آور نیست.
آنها خود محصول تفکر هستند،بنابراین،آنچه در تعریف تفکر منطقی باید مد نظر قرار گیرد این است که
تفکر منطقی الزاما به معنی تفکر صحیح نیست بلکه تفکری است که نسبتا از صحیح بودن آن اطمینان بیشتری داریم.
تفکر یا تلاش برای یافتن رابطه ای منطقی بین اطلاعات زمانی میتواند برای فرد به معنی مطلق صحیح باشد
که تمام اطلاعات را برای کشف یک رابطه در نظر گرفته باشد.
در غیر اینصورت،با وردو اطلاعات جدید به حافظه فعال فرد،ممکن است رابطه ایجاد شده قبلی تغییر کند.
فکر و تفکر چیست : سبک های تفکر،حکومت برخود ذهن
واژه سبک،در زبان فارسی معادل کلمه های شیوه و روش می باشد
به این ترتیب سبک تفکر به معنی شیوه ی اندیشیدن و روش فکر کردن می باشد.
صاحب نظران در این زمینه با هم متفق هستند که انسانها دارای الگوهای متعدد سبک های تفکر هستند.
یعنی افراذ برای رمز گردانی،رخیره و پردازش اطلاعات در ذهن،شیوه ی ثابت و متمایزی دارند.
سبک های تفکر در طول زندگی تغییر میکنند،قابل آموزش هستند،دارای ویژگی جامعه پذیری و قابل اندازه گیری هستند
سبک تفکر به ترجیحات افراد در استفاده از توانایی هایشان در حل مسایل اشاره دارد
نه خود توانایی های افراد از این رو،مردم با توانایی های یکسان ممکن است رفتارخای متفاوتی را
-ب دلیل تفاوت در ترجیحات فکری- بروز دهند.
مفاهیم شناختی و تفکر
تفکر چه تفاوتی با مفاهیمی چون علم،منطق،فهم،ترکیب و ملاکهای حقیقت دارد؟
بر اساس قاعده ،اطمینان اط صحیح بودن یک ایده زمانی افزایش می یابد که تا سر حد ممکن آن ایده
با ایده های دیگر هماهنگ باشد و توسط آنها حمایت شود.
بر هیمن اساس،بررسی رابطه ی تفکر با مفاهیم شناختی دیگر،علاوه بر روشن تر شدن مفاهیم مرتبط
کمک میکند مفهوم تفکر نیز روشنتر شود.
علم،محصول تفکر
علم چیست؟علم چه ارتباطی با تفکر دارد؟
چون علم محصول تفکر است،لازم است تعریف علم با تعریف تفکر هماهنگ باشد.
علم را فرضیه های نسبتا اثبات شده در خصوص روابط بین اطلاعات تعریف کرده اند.
جهان شناسی وحدت گرایانه،مقصد تفکر
چه ارتباطی بین جهان شناسی و تفکر وجود دارد؟جهان چیست؟
تفکر در پی شناخت جهان و بهره مندی از آن است.
اگر جهان را یکپارچه و واحد بدانیم،غایت تفکر کشف ارتباط بین پدیده ها و درک وحدت آنهاست.
در این دیدگاه هر اندازه بین پدیده ها هماهنگی و همنوایی مشاهده شود اطمینان اط صحت یافته ها بیشتر خواهد شد.
مثلا چنانکه اطلاعات مربوط به جهان را به تکه های یک پازل تشبیه کنیم و درصدد کشف آن پازل باشیم
اگر از قبل بدانیم آن پازی تصویر واحدی مثل (تصویر یک فیل است) به دنبال کشف وحدت و ارتباط
بین تکه های پازل خواهیم بود اما اگر جهان را یکپارچه ندانیم و مثلا اگر دریافته باشیم که
آن پازل از چند تصویر تشکیل شده است به دنبال ارتباطهای بخشی یا جزیره ای خواهیم بود.
پس،اینکه جهان چیست بر مقصد تفکر و ملاکهای صحیح بودن نتایج تفکر موثر است.
فکر و تفکر چیست : احساس،مواد خام تفکر
احساس چیست؟احساس در تفکر چه نقشی دارد؟
احسای را (انتقال اثر محرک از گیرنده حسی به سیستم اعصاب مرکزی که بصورت عینی قابل پیگیری است) تعریف میکنند.
این احساس به گونه ای منفعل حاصل میشود و اساس صد در صد فیزیولوژیک دارد و ارزش شناختی ندارد.
این احساس مقدمه ادراک است.
بنابراین تاثیر احساس در زمینه شناسایی تا این حد است که از محیط تحریکی بر بدن وارد میشود
بدن آنرا به امواج عصبی تبدیل میکند و نهایتا باعث تحریک قسمتی از مغز میشود
تا این مرحله هنوز شناسایی انجام نگرفته است.اما مواد خام شناسایی مهیا شده است.
پس حواس تنها تاثیرات ظاهرا نامفهوم و در هم و بر همی وارد ذهن میکنند
و این کار ذهن است که از طریق ارتباط دادن آنها به هم،به آنها نظم،سازمان و معنی میدهد.
تخیل،بازی آرای روابط در تفکر
تخیل چیست؟ارتباط تخیل با تفکر و اهمیت آن چیست؟چگونه میتوان تخیل را پرورش داد؟
کانت میگوید که اندیشیدن تنها کارش بررسی مفهوم های منطق صوری و تحلیل آنها نیست
بلکه صورتهایی را نیز پدید میآورد که آنها شرط فهمیدن موضوعها هستند.
یکی از کارهای فوق العاده ذهن،تخیل است و تخیل یعنی دو امری که تا کنون همیشه از یکدیگر
جدا درک شده اند،ذهن آنها را به یکدیگر مرتبط کند.
تخیل مرجع تغییرات در اطلاعات یا طرحهای ارتباطی است.
این خصوصیت ذهن است که تفکر را ممکن میکند.
آنچه در تعریف تفکر((بازآرایی)) خوانده شد و در نقطه مرکزی تفکر قرار دارد،محصول تخیل است.
بدون تخیل عملکرد ذهن شباهت زیادی به عملکرد یک رایانه خواهد داشت.
رایانه هیچ ((راه حلی)) خارج از اطلاعات تعبیه شده در آنرا نمیتواند ارایه دهد.
برای آشنایی بیشتر با مباحث موفقیت و قانون جذب بر روی عبارت زیر کلیک کنید: